ارسالکننده : علی در : 95/4/6 3:53 صبح
مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور تحت فایل ورد (word) دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
1 کلّیات
الف. مفهوم
ب. کارکرد باورها در ساحت اجتماعى
2 گفتمان عرفى
عرفى گرایى و آموزه هاى دینى
غایتمندى و باور به معاد
امامت، و رهبرى سیاسى
انسانشناسى
معرفتشناسى
تجربه دینى
انحصارگرایى دینى
گفتمان جمهورى اسلامى ایران
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله چالش عرفى گرایى با جمهورى اسلامى ایران در ساحت باور تحت فایل ورد (word)
ـ اپتر، دیوید اى. و اندى پین، چالزراف، اعتراض سیاسى و تغییر اجتماعى، ترجمه محمّدرضا سعیدآبادى،تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردى، 1380
ـ استوکر، جرى و مارش، دیوید، روش و نظریه در علوم سیاسى، ترجمه امیرمحمّد یوسفى، تهران، پژوهشکدهمطالعات راهبردى، 1384
ـ اسکندریان، مهدى، «هویّت و رابطه ایران و اتحادیه اروپایى»، در: کتاب اروپا: روابط ویژه ایران و اتحادیهاروپا، تهران، ایران معاصر، 1383
ـ امام خمینى، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1378
ـ بازرگان، مهدى، آخرت و خدا: هدف بعثت انبیا،
ـ بشیریه، حسین، «پایان یک پروژه»، جامعه مدنى، ش 15، ص 47ـ49
ـ ـــــ ، «فرهنگ اسلامى و سیاسىشدن اسلام»، روزنامه همبستگى، 23 مرداد 1381
ـ بوزمان، آدا. ب.، اطلاعات استراتژیک و کشوردارى، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردى، تهران،پژوهشکده مطالعات راهبردى، 1382
ـ پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینى، ترجمه احسان نراقى و ابراهیم سلطانى، تهران، طرح نو، 1376
ـ پولادى، کمال، تاریخ اندیشه سیاسى در غرب، تهران، مرکز، 1368
ـ حلّى، حسنبن یوسف، شرح باب حادى عشر، تهران، هیأت، 1378
ـ خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى، 1379
ـ دورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضى، تهران، امیرکبیر، 1385
ـ روا، الیویه، تجربه اسلام سیاسى، ترجمه محسن مدیرشانهچى و حسین مطیعى، تهران، الهدى، 1378
ـ سروش، عبدالکریم،، «ایدئولوژى و دین دنیوى»، در: مدارا و مدیریت، تهران، مؤسسه فرهنگى صراط، 1376
ـ سلبین، اریک، «انقلاب در جهان واقعى؛ بازنگرى کارگزارى»، در: نظریهپردازى انقلابها، به کوشش جانفورن، ترجمه فرهنگ ارشاد، تهران، نى، 1382
ـ سیک، گرى (مصاحبه)، به نقل از: روزنامه جمهورى اسلامى، 13 مهر 1379
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان، ترجمه سید محمّدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین، 1377
ـ فى، برایان، نظریه اجتماعى و عمل سیاسى، ترجمه محمّد زارع، تهران، مؤسسه انتشاراتى روزنامه ایران،1383
ـ گرث، هانس و میلز، سى. رایت، منش فرد و ساختار اجتماعى، ترجمه اکبر افسرى، تهران، آگه، 1380
ـ گنجى، اکبر، «مصاحبه با اشپیگل آلمان»، به نقل از: روزنامه کیهان، 24 فروردین 1379
ـ مجتهد شبسترى، محمّد، ایمان و آزادى، تهران، طرح نو، 1379
ـ ـــــ ، «پاسخهاى دینى و اقناعهاى عقلانى» (مصاحبه)، روزنامه حیات نو، 24و26 مهر 1379
ـ ـــــ ، «راه دشوار مردمسالارى» (مصاحبه)، آفتاب، ش 22 (بهمن و اسفند 1383)، ص 7ـ19
ـ ـــــ ، نقدى بر قرائت رسمى از دین، تهران، طرح نو، 1379
ـ محمّدرضایى، محمّد، «خاستگاه اصلاحات دینى در ایران»، قبسات، ش 22 (زمستان 1380)، ص 9ـ25
ـ مصباح، محمّدتقى، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1368
ـ مور، اسکید، تفکر نظرى در جامعهشناسى، ترجمه محمّد مقدّس و دیگران، تهران، سفیر، 1372
ـ ویلم، ژان پل، جامعهشناسى ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهى، تهران، تبیان، 1377
ـ هانتر، شیرین، آینده اسلام و غرب، ترجمه همایون مجد، تهران، فرزان، 1380
ـ همپتن، جین، فلسفه سیاسى، ترجمه خشایار دیهیمى، تهران، مرکز، 1378
ـ هوبینک، میشل، «کلام محمّد[ صلىاللهعلیهوآله] » (گفتوگو با عبدالکریم سروش درباره قرآن)، ترجمه آصف نیکنام، آیینهاندیشه، ش 8 (1387)، 13ـ21
ـ هیک، جان، مباحث پلورالیسم دینى، ترجمه عبدالرحیم گواهى، تهران، تبیان، 1378
چکیده
جمهورى اسلامى ایران با طرح نگاهى جدید، اندیشه و رفتار حاکم بر غرب را با چالش مواجه کرد. و عرفىگرایان از سه منظر فلسفى ـ کلامى، فقهى ـ حقوقى، و جامعهشناختى جمهورى اسلامى ایران را مورد نقد قرار دادند. این نوشتار با تمرکز بر نقد و ارزیابى دیدگاه عرفىگرایان در رویکرد فلسفه سیاسى، این مسئله را مطرح مىسازد که عرفىگرایى تا چه میزان در مبانى جمهورى اسلامى ایران تأثیر گذاشته است؟ در پاسخ، این فرضیه را طرح مىکنیم که: جمهورى اسلامى ایران در سطح باور (فلسفه سیاسى)، از عرفىگرایى تأثیرى نپذیرفته است و دیدگاه عرفىگرایان مبنى بر تبیین سکولار از مبانى فکرى جمهورى اسلامى ایران مقرون به صواب نیست. گفتمان جمهورى اسلامى ایران بر ارزشهاى اخلاقى، عدالتمدارى، اهداف معنوى، مردمسالارى دینى، و شمول دین بر سیاست تأکید داشته و دارد؛ امّا گفتمان سکولار بر مادّیت، تقدّم منافع مادّى، و گرایشهاى مصلحتجویانه تأکید مىکند
کلیدواژهها: جمهورى اسلامى ایران، عرفىگرایى، معرفتشناسى، انسانشناسى، باور، فلسفه سیاسى
مقدّمه
با پیدایش نظام جمهورى اسلامى ایران به مثابه رژیمى حقوقى ـ سیاسى بر پایه نظریه«ولایت فقیه»، عرفىگرایان با رویکردى انتقادى از سه منظر آن را به چالش کشیدند:نخست، رویکرد فلسفى ـ کلامى (که در آن، از اصل «اسلام» و «حکومت» انتقاد شد)؛دوم، چالشهاى فقهى ـ حقوقى؛ سوم، چالشهاى ناشى از رویکرد جامعهشناختى(بدین معنا که با مبنا قرار دادن نظریههاى جامعهشناسى سیاسى، سعى در ارائه تحلیلىعرفى از سه دهه حاکمیت جمهورى اسلامى ایران به عمل آمد.) این در حالى بود کهجمهورى اسلامى ایران با طرح گفتمانى جدید، اندیشه و رفتار غرب را در مقام نظر وعمل طرد مىکرد
نوشتار حاضر به دنبال نقد و ارزیابى دیدگاههاى عرفى گرا در رویکرد فلسفه سیاسىاست. پرسش اصلى این نوشتار آن است که: عرفىگرایى تا چه میزان بر مبانى جمهورىاسلامى ایران تأثیر داشته است و بر اساس فلسفه سیاسى جمهورى اسلامى ایران،چگونه مىتوان عرفى شدن در حوزه باور را مورد نقد قرار داد؟ به دیگر سخن، آیاجمهورى اسلامى ایران در بُعد باور، از سکولاریزاسیون متأثر بوده است؟ در پاسخ بهپرسش پژوهش حاضر، این فرضیه مطرح خواهد شد که: جمهورى اسلامى ایران درسطح باور و مبانى (فلسفه سیاسى)، از عرفىگرایى تأثیرى نپذیرفته است. و دیدگاهعرفىگرایان در این زمینه، که کوشیدهاند از بنیانهاى فکرى جمهورى اسلامى ایرانتبیینى سکولار ارائه کنند، مقرون به صواب نبوده و راه به جایى نبرده است
در مقابل، عرفىگرایان این دیدگاه را مطرح مىکنند که اسلام فاقد نظامات سیاسى واجتماعى، و انقلاب ایران محصول خوانشى عقلانى از اسلام است. همچنین، قانوناساسى برنامه توسعه و سازوکار مدیریتى مبتنى بر دانشهاى رایج علوم اجتماعى است؛اسلام نیز صرفا به امور عبادى و فردى خلاصه مىشود. براى روشن شدن ابعاد مسئله،محورهایى چون هستىشناسى، معرفتشناسى، و انسانشناسى و نقد اجمالى آنها ازمنظر اندیشه اسلامى را مورد توجه قرار دادهایم
1 کلّیات
الف. مفهوم
عرفىشدن که معادل سکولاریزاسیون است، به رغم تعریفها و کاربردهاى گوناگون، ازواژههاى مبهم و پرمناقشه در دانش اجتماعى به شمار مىرود. در پژوهش حاضر،مقصود از عرفىشدن عقلانى شدن جامعه و تفکیک ساختارى مثل جدایى ساحتعمومى از ساحت خصوصى و نیز سیاست از حوزههاى گوناگون حیات بشرى است.همچنین، جمهوریت بیانگر شکلى از حکومت است که در آن، رهبران جامعه ـ به طورمستقیم یا غیرمستقیم ـ با رأى مردم انتخاب مىشوند. اسلام نیز دینى است که از سوىخداوند بر پیامبر خاتم حضرت محمّد صلىاللهعلیهوآله نازل شده و دربردارنده سه بخش اساسىعقاید و باورها، احکام و دستورات شرعى، و اخلاقیات است. بنابراین، جمهورىاسلامى ایران ترجمان حاکمیتى است که در مرزهاى جغرافیایى ایران استقرار دارد و ازدو ویژگى برخوردار است: اولاً مبتنى بر خواست و اراده مردم است؛ ثانیا اعمال ایناراده در طول اراده و حاکمیت الهى یعنى بر اساس آموزههاى دین اسلام است
ب. کارکرد باورها در ساحت اجتماعى
در زمینه تأثیر و تأثّر باورها بر ساختار و نگرش، دیدگاههایى مطرح شده است. یکدیدگاه آن است که نظام باورها، به مثابه متغیّرى مستقل، بر سه متغیّر وابسته تأثیرگذاراست: نگرش، رفتار افراد، و ساختارها. مفروض این دیدگاه آن است که منشأ اصلى تغییردر جامعه، تغییر در نظام باورهاست
یکى از شاخههاى قدیمى و مهمّ جامعهشناسى ثبات اجتماعى را برحسبارزشهاى مشترک تبیین مىکند. این نظریه تأکید بر «اساس بودن ارزشهاى عام»دارد و پذیرش ارزشها را یکى از عوامل اصلى شکلگیرى جوامع مىداند
بر اساس این دیدگاه، سکولارها تغییر در نظام باور در جمهورى اسلامى ایران راراهبردى مهم براى دگرگونى اجتماعى برمىشمرند. آنان کامیابى خود را در چالشفرهنگى، و خلق ایدئولوژى و تفسیرى از دین جستوجو مىکنند که منطبق با ایدههاىعرفى است. از منظر جامعهشناسى، ارزشها به جامعه هویّت مىبخشند و قوانین ویژهبرپایه آنها وضع مىشوند.5 با توجه به این رویکرد نظرى، مىتوان گفت که: نظامجمهورى اسلامى ایران، به مثابه متغیّر، بر پایه اسلام استوار است
باورها کارکردهاى گوناگونى دارند: نخست آنکه هویّت فرد یا جهانبینى خاصّگروهى را که فرد بدان متعلّق است، شکل مىدهند؛6 راهنما و پشتوانهاى عملى براىفرد به شمار مىروند و این امکان را براى فرد ایجاد مىکنند که در هر موقعیتى، شیوهاىخاص را براى رفتار و زندگى خود برگزیند. هانتینگتون مدّعى بود که اسلام، به دلیلبرخوردارى از نظام عقیدتى و ارزشى خاصّ خود، با تمدن غیرمذهبى غرب در تضاداست و باورها و ارزشهاى سیاسى ـ اجتماعى متفاوتى دارد. وى آرمانهاى غرب رافردگرایى، لیبرالیسم، قانونمندى، حقوق انسانى، برابرى، حکومت قانون، بازار آزاد، وجدایى مذهب از حکومت مىداند
کارکرد دیگر باورها عبارت است از: توصیف، تجزیه، و تحلیل اوضاع اجتماعى.باورهاى هنجارى به اهداف و سیاستى که بازیگران سیاسى مدافع آنها هستند مربوطمىشوند. مدافعان وضع موجود حفظ نظام را بر خود فرض، و آن را امرى ضرورىمىدانند؛ حال آنکه مخالفان به دنبال تغییر وضع موجودند. دیگر ویژگى نظام باورها آناست که بر چگونگى تعریف اهداف خاص از سوى بازیگران، و شناسایى راهبردهایىکه کارآمد و داراى قابلیت پذیرش اخلاقىاند، تأثیر مىگذارد. افزون بر این، نظام باورهاانگیزههاى لازم را براى تحمّل هزینههاى عمل فراهم مىکند. رهبران بر اساس باورها،بعضى از راهکارهاى سیاسى را در مقایسه با دیگر راهکارها مطلوب مىدانند و پس ازاجرا، نتایج را در معرض ارزیابى قرار مىدهند
توجیه حقّانیت و مشروعیت حکومتها، و ترسیم آیندهاى آرمانى (و ارائهراهکارهایى براى حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)، از دیگر کارکردهاى نظامباورهاست.7 بىتردید، میزان دخالت باورها در تکوین انقلاب و تغییر اجتماعى بهدرونمایه نظام باورها و میزان نهادینه شدن باورها بستگى دارد.8 با توجه به اهمیت اینامر، هر نظام سیاسى مىکوشد تا براى ثبات سیاسى، دیدگاه خود را به اعضاى جامعهانتقال دهد و این موضوع را تبیین کند که نظام سیاسى موجود، برتر از هر نظام دیگرى،ارزشهاى اخلاقى و دینى را محترم مىشمارد. همچنین، نظامهاى سیاسى براىپاسدارى از باورها و نظام ارزشى ـ که مبناى تعامل میان حاکمیت و شهروندان است بسیار تلاش مىکنند و مقابله با دشمنان آن ارزشها و پاکسازى آنان از جامعه را بهعنوان یکى از محورهاى امنیت ملّى خود برمىشمارند؛ چنانکه مخالفان نظامهاىسیاسى نیز بر این اعتقادند که چالش اساسى با یک نظام سیاسى ریشه در ارزشهاى متضاد دارد
2 گفتمان عرفى
دو متغیّر «عرفى گرایى» (سکولاریسم) و «اسلام» دو نظام معنایى متفاوت دارند. هدفکلان عرفىگرایان ـ از آغاز انقلاب تا به امروز ـ نفى حاکمیت دینى و چالش با نظاماسلامى بوده است. پس از استقرار و تثبیت نظام سیاسى در قالب جمهورى اسلامى درایران و ناامیدى نیروهاى مخالف از مقابله فیزیکى با آن، به تدریج، فلسفه سیاسى نظامجمهورى اسلامى از سوى گفتمانى که ناشى از مدرنیته بود، با تهاجم و تهدید فرهنگىروبهرو شد. عرفىگرایان ـ همزمان ـ دو اقدام را انجام دادند: در بُعد سلبى، به نقد مبانىنظرى و فلسفه سیاسى جمهورى اسلامى ایران پرداختند و در جنبه ایجابى، ضمنکوشش براى از بین بردن نقاط تاریک و ابعاد سیاه مدنیّت غربى که ناشى از دو سدهاستعمار و استبداد بود، سعى نمودند تا آن را به بهترین شکل ممکن، موجّه جلوه دهند
بازتولید اندیشه دینى از سوى سکولارها یارىرسان برخى از کنشگران در ایجاددگرگونى در ساختار اجتماعى ـ سیاسى شد و در تقلیل ساحت دین اسلام به ساحتخصوصى، در سطح جهانى، به آموزه عرفىگرایى کمک کرد. در مقام عمل نیز این امر بهطراحى مدل حاکمیت در قالب دموکراسى با الگوى سکولار، توسعه غربى، و جامعهمدنى ـ با هدف نهادینه ساختن آزادى، قانون و; ـ مساعدت نمود. در حالى که گفتماندینى در جمهورى اسلامى ایران بر ارزشهاى اخلاقى و معنوى، عدالتمدارى، اهدافمعنوى، مردمسالارى دینى، و شمول دین بر سیاست تأکید داشته و دارد؛ گفتمانسکولار بر مادّیت، تقدّم منافع مادّى، و گرایشهاى مصلحتجویانه تأکید مىکند.9عرفىگرایان با هدف تحریف در آموزههاى اسلامى، و سپس تبدیل آن آموزهها بهخطمشىهاى رفتارى، سعى در زدودن روحیه انقلابى و پویایى از جامعه اسلامى و درنتیجه، حفظ ظاهر و پوستهاى از اسلام داشتند و در این راستا، بر تساهل و تسامحاسلامى تأکید مىکردند. این در حالى است که قرآن کریم به مسلمانان توصیه مىکند کهتلاش دشمنان در جهت تهى ساختن اسلام از درونمایههاى اصلى آن، و سازشمسلمانان جامعه اسلامى با مستکبران است: «وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَتَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْوَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیّا وَلاَ نَصِیرا.» (نساء: 89) در آیه دیگرى، چنین آمده است: «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْأَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارا حَسَدا مِنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّفَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.» (بقره: 109)
سکولارها تغییر اساسى در جمهورى اسلامى ایران را تنها با پرداختن به مسائلبنیادى امکانپذیر مىدانند. یکى از اینان در موضع نظریهپرداز، با هدف پر کردن خلأتئوریک جریان اصلاحطلبى، مدّعى است: همانطور که اصلاحات سیاسى ـ اجتماعىمستلزم داشتن فلسفه اجتماعى و سیاسى است، اصلاحات در حوزه دین نیز مستلزم آناست که شخص مصلح روش قرائت خود از متون دینى را معیّن، و برترى این روش را برروشهاى دیگر روشن کند. مصلح اجتماعى و سیاسى نیز باید بتواند تا حدودى مدلّلکند که چرا فلسفه اجتماعى و سیاسى خود را بر سایر فلسفههاى اجتماعى و سیاسىبرترى مىدهد و چگونه اصلاحات سیاسى و اجتماعى موردنظر خود را معنا مىکند؟در جامعه ما، براى اصلاحات دینى و سیاسى، هنوز نظریه روشنى در باب روش قرائتمتون دینى و فلسفه اجتماعى مدوّن نشده است.10 از اینرو، سکولارها پرداختن بهساختار و رفتار را بدون توجه به مبانى، ابتر مىشمارند. «مباحثى وجود دارند مقدّم براین مباحث (جامعه مدنى)، و تا تکلیف آن مباحث روشن نشود، بحثهاى ما در اینوسط کار، به نتیجه لازم نخواهد رسید.»11 طرح دیدگاههاى سکولار واکنشهاىگوناگونى را در داخل و خارج کشور به دنبال داشت. در خارج از کشور، تحلیلگرانسیاسى این رهیافت را پشتوانه نظرى مهمى در چیرگى بر جمهورى اسلامى ایرانارزیابى کردند. به نظر آنان، از دو چشمانداز، مىتوان به اسلام نگریست
1 روایت امام خمینى قدسسره از اسلام، که مشکلات فراوانى را براى منافع نامشروع نظامسلطه در ایران، منطقه، و سطح جهانى ایجاد کرده است. غرب، بر اساس روششرقشناسانه، گاه این نگرش را بنیادگرایى، و گاه آن را اسلام سیاسى مىخواند. از منظرغربىها، چنین رهیافتى از اسلام هرگز با خواستههاى غرب سازگار نیست. فشارهاىغرب و همپیمانانش به جمهورى اسلامى ایران نیز در جهت تغییر این نگرش است. بهموازات آن، و به گفته رئیسجمهورى پیشین آمریکا، سیاستمداران غرب از «اسلام بهروایت سکولار» حمایت مىکنند که منادیانى در جهان غرب و ایران دارد. گفتنى است کهاسلام به روایت سکولار، هیچ منافاتى با نظام سلطه ندارد و در پى مصادره اسلام به نفعمدرنیته و اندیشه سکولار است
2 روایت بازتولیدشده سکولار از جمهورى اسلامى ایران، که با منافع غربسازوارى داشته و دارد. از اینرو، طرح باورها و مبانى نظرى از سوى سکولارها،مقولهاى غیرکاربردى که تنها در خلأ مطرح گردد، نیست؛ بلکه اولاً مرتبط به جمهورىاسلامى ایران است و ثانیا ناظر به سه دهه تلاش مستمر این نظام مىباشد. میشلهویینک درباره ادّعاى یکى از تحلیلگران سکولار مىگوید: «مدّعاى اصلى سروش آناست که تمام معرفتهاى بشرى، و استنباطهاى انسانى از دین، تاریخى است ومعروض خطا. او با این نظر، حکومت ایران را تضعیف مىکند؛ چون اگر تمام فهمهاىبشرى از دین در معرض خطا باشند، هیچکس نمىتواند به نام “خدا” ادّعاى پیاده کردنشریعت را داشته باشد.»
عرفى گرایى و آموزه هاى دینى
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/6 3:53 صبح
مقاله چگونه معلمی حرفه ای باشیم؟ تحت فایل ورد (word) دارای 62 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله چگونه معلمی حرفه ای باشیم؟ تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله چگونه معلمی حرفه ای باشیم؟ تحت فایل ورد (word)
گردآوری تجربیات معلم در کلاس
مقدمه
معلم حرفه ای کیست ؟
چگونه کلاس جذابی برای دانش آموزان خود فراهم کنیم ؟
چرا باید برای دانش آموزان ایجاد انگیزه کرد ؟
فنون ایجاد انگیزه در یادگیرندگان
معنا دار کردن یادگیری
یادآوری
همه ی معلمان به شناخت هایی از این قبیل نیازمند ند
کمال معلم و معلم کمال : کمال معلم در این است که
80 نکته مهم در تدریس موفق معلمان و مربیان مدارس
توصیه هایی برای داشتن یک تدریس موفق و رضایت بخش
مدیریت رفتار با دانش آموز درکلاس درس ، معلم مهربان یا خشن؟
معلمان کارآمد
تنبیه
شروع و پایان خوبی داشته باشید
سرمایه گذاری کنید تا سود ببرید
اصول مدیریت رفتار با دانش آموز
برنامه انضباطی ده مرحله ای
ملاحظات مربوط به اخراج دانش آموز از کلاس
مدیریت کلاس در مقابل یادگیری فعال
علل بی نظمی دانش آموزان در کلاس درس و شیوه های برخورد با آن
علل و عوامل بی نظمی دانش آموزان را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد
الف – علل مربوط به دانش آموزان
ب- علل مربوط به معلم
جوّ مطلوب در کلاس درس
رهبری و هدایت کلاس
الف) پیشگیری از رفتار های نامطلوب دانش آموزان در کلاس.
او سه ویژگی برای اقدامات پیشگیرانه مطلوب در نظر گرفت
تنبیه و پیامد های آن
ب) برقراری ارتباط مؤثر و مثبت با دانش آموزان.
تأثیر انتظارات معلم
انتظارات مثبت معلم نتایج ذیل را به دنبال دارد
ج) استفاده از روش یادگیری مشارکتی در کلاس.
د) فراهم کردن جوّ مثبت و مطلوب برای یادگیری و آموزش.
خلاصه مطلب
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله چگونه معلمی حرفه ای باشیم؟ تحت فایل ورد (word)
- براهنی ، محمد نقی و گروه مترجمان : زمینه روانشناسی ( جلد دوم ) ، تالیف ریتال اتکینسون و ارنست هیلگارد ، انتشارات رشد ، تهران ، چاپ چهاردهم ، 1379
- سیف ، علی اکبر : روانشناسی پرورشی ، انتشارات آگاه ، ویرایش جدید ، تهران ، 1379
- سایت آموزش پرورش کل کشور ( ROSHD )
- گنجی ، حمزه : ارزشیابی شخصیت ، انتشارات ساوالان ، تهران ،
- کاربرد روانشناسی در آموزشگاه تألیف: دکتر مقدم
- زمینه تربیت اثر: دکتر علی قاسمی
گردآوری تجربیات معلم در کلاس
مقدمه
همه می دانیم ، هرگاه افرادی بخواهند در کار خود همچون عنصری حرفه ای مطرح شوند ، باید شرایط و ملزومات آن را هم داشته باشند . اصولاً حرفه ای شدن در هر کاری قواعد خاص خود را دارد .حرفه ی معلمی نیز از این قاعده مستثنی نیست . اغلب به غلط تصور می کنیم که معلمان با تجربه و برخوردار از دانش و اطلاعات سطح بالا معلمان حرفه ای نیز هستند. هر چند موارد ذکر شده برای هر معلم حرفه ای شرط لازم است ، اما کافی نیست . چه بسا معلمانی را سراغ داریم که دررشته ای که تدریس می کنند سوابقی بس طولانی دارند ، اما نتوانسته اند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند ؛ به عبارتی در جلب توجه علاقه ی دانش آموزان چه به لحاظ روش تدریس و چه به لحاظ مدیریت کلاس موفق نبوده اند و همچنین با معلمانی مواجه بوده ایم که از لحاظ روش تدریس و مدیریت در وضعیت مطلوبی قرار داشته اند ، اما به هیچ وجه نتوانستند کلاس جذابی را برای فرا گیرندگان فراهم آورند . سوالی که در اینجا مطرح می شود ، این است که چه عواملی سبب شده تا اینگونه افراد نتوانند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند . و اصولا به غیر از دانش و سابقه تدریس ، آیا متغییر های دیگری نیز در حرفه ای شدن یک معلم دخالت دارد ؟ این مقاله بر آن است تا روش هایی را به معلمان معرفی کنند تا در امر تدریس به منزله ی فردی حرفه ای عمل کنند
معلم حرفه ای کیست ؟
معلم حرفه ای ، کسی است که دانش و تجربه ی کافی دارد و روش تدریس نیز می داند ؛ یعنی اینکه می داند چه روش ها و فنونی را در کجا و چگونه به کار گیرد تاکلاس کارآمد و اثر بخشی داشته باشد . معلمانی که هر سه ویژگی دانش ، تجربه و روش را توأمان دارا باشند ، معلم حرفه ای قلمداد می شوند وگرنه هر یک از ویژگی های مذکور به تنهایی نمی تواند فردی را به معلمی حرفه ای تبدیل کند . در واقع ،آنچه که معلم حرفه ای را از سایر معلمان متمایز می کند ، استفاده ی مناسب و به جا از روش های مطلوب تدریس است . هرچند نبود هر یک از دو عامل دانش و تجربه ی کافی مشکلاتی برای معلم به وجود می آورد ، نداشتن روش مناسب ، سبب از بین رفتن دو متغییر دیگر می شود . برای تبیین مطلب ، مثالی ذکر می کنیم . معلمی را تصور کنید که دانش و تجربه ی کافی در رشته ی مورد تدریس خود دارد و می داند دانش آموزان پس از پایان تدریس باید چه چیزهایی دست یابند ، چه مهارت هایی را کسب کنند و به چه نگرش هایی برسند ، به طور کلی ، اگر اهداف درس را به خوبی بشناسند ، اما روش های رسیدن به آن را نداند ، آیا امکان حصول به آن اهداف مسیر است ؟
آیا او می تواند دانش آموزان را راضی از کلاس بیرون بفرستد ؟ در این جاست که تفاوت یک فرد حرفه ای یا غیر حرفه ای کاملاً آشکار می شود . معلم حرفه ای می داند که چگونه و با چه روش هایی تدریس خود را آغاز کرده ، ادامه دهد و آن را به اتمام رساند ، و مطالب را کی و چگونه عرضه کند ، تا دانش آموزان را به حداکثر فعالیت وا دارد و آن ها را قدم به قدم به اهداف تدریس نزدیک کند
منظور از روش ، در اینجا ، تنها دانستن انواع روش های مرسوم تدریس که اغلب معلمان ، کم و بیش از آن ها استفاده می کنند ، نیست ؛ بلکه فراتر از آن مدنظر نگارنده است . هر چند استفاده ی به موقع و مناسب از آن روش ها هم مورد تأکید است ، اما در اینجا روش ها و فنونی ذکر خواهد شد که بتواند همه ی معلمان را به سوی حرفه ای شدن رهنمون سازد . دیدگاهی که این مقاله به دنبال آن است ، کاملاً متفاوت با دیدگاه ها و برداشت هایی است که احیاناً معلمان در گذشته آن ها را یاد گرفته ، و به کارگرفته اند . دیدگاهی است که برای همه ی معلمان و در تمام سطوح کاملاً جنبه ی کاربردی دارد ، تا از این طریق همگان بتوانند با استفاده از آن ، کلاس جذاب و پرکششی را برای خود و فراگیرندگان فراهم آورد
انتظار می رود افرادی که علاقه مند هستند به منزله ی معلمی حرفه ای عمل کنند ، روش های ارائه شده را به دقت مطالعه و آن ها را در کلاس های خود اجرا کنند . به خوانندگان توصیه می شود در مطالعه ی روش ها ، تقدم و تأخر مطالب را رعایت کنند تا بتواند قدم به قدم به مرز حرفه ای شدن نزدیک شوند
چگونه کلاس جذابی برای دانش آموزان خود فراهم کنیم ؟
فرض کنید وارد کلاس شده اید . اولین قدم تدریس شما پس از ورود به کلاس چیست ؟ به عبارت دیگر ، چه کارهایی را باید انجام دهید ؟ و از انجام چه کارهایی باید بپرهیزید ؟ اگر کلاس شلوغ بود چه باید کرد ؟ و ;
فرآیندی را که را که در پی می آید ، مرحله به مرحله طی کنید ، و مطمئن باشید که کلاس جذابی خواهید داشت
• مکث کنید ، منتظر بمانید تا همه ی کلاس آماده شود . تک تک دانش آموزان را از نظر بگذرانید ، قبل از آن که همه ی کلاس آماده شود ، تدریس خود را شروع نکنید
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/6 3:53 صبح
مقاله جوشکاری صنعتی تحت فایل ورد (word) دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله جوشکاری صنعتی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله جوشکاری صنعتی تحت فایل ورد (word)
مقدمه و تاریخچه جوشکاری
گروههای مختلف جوشکاری
مشکلات و گرفتاریهای صنعت جوشکاری
عوارض و سوانح ناشی از عوامل فیزیکی مربوط به جوشکاری
برق گرفتگی و عوارض حاصل از تاثیرات جریان برق
مسائل مهم جوشکاری به ترتیب اولویت به شرح زیر است:
هدف جوشکاری و برشکاری :
جوشکاری فلزات رنگین با گاز استیلن یا کاربیت ( یا فلزات غیر آهنی)
جوشکاری مس با گاز
جوشکاری سرب
جوشکاری چدن با برنج یا لحیم سخت برنج
جوشکاری منگنز
جوشکاری برنج با گاز
جوشکاری فولاد زنگ نزن با گاز
جوشکاری فولادهای مولیبدونی
جوشکاری مونل واینکونل
جوشکاری طلا
جوشکاری مس با برق
جوشکاری برنج با برق
جوشکاری روی با برق
الکترودهای فلزات غیر آهنی
جوشکاری آلیاژهای فولاد با برق
جوشکاری برنز با برق
جوشکاری آلومینیم با برق
انتخاب الکترود برای جوشکاری آلومینیوم با برق
طریقه جوشکاری آلومینیوم با برق
الکترود مخصوص آلومینیوم خالص در دستگاهها
رنگ شناسائی : انتها – قهوه ای
روانسازها در جوشکاری آلومینیوم با برق
جوشکاری آلومینیوم با گاز
نظیم شعله مشعل استیلن یا کاربید و هوا درموقع جوشکاری آلومینیوم
نکات مهم دیگر جوشکاری آلومینیوم با گاز استیلن
نکات دیگری که پس از جوشکاری آلومینیوم باید رعایت شود
جوشکاری آلیاژهای آلومینیوم
جوشکاری انواع فولاد با برق
جوشکاری آلیاژهای فولاد ( با برق )
جوشکاری آلیاژهای فولاد با کربن کم و زیاد و متوسط ( با برق )
نکاتی که در موقع جوشکاری آلیاژهای فولاد باید رعایت شود
جوشکاری روی سطوح گالوانیزه و یا رنگ دار
جوشکاری فولاد منگنزی ( با برق )
نکاتی که در جوشکاری این آلیاژ باید رعایت شود
جوشکاری فولادهای زنگ نزن با برق
عملیات بعد از جوشکاری فولادهای زنگ نزن و ضد اسید کرم نیکلی
الکترودهای جوشکاری فولاد زنگ نزن با برق
شدت جریان جوشکاری فولاد زنگ نزن
جوش زیرپودری
اثر طراحی و اجرای اتصالات جوشی بر آسیب پذیری لرزه ای سازه های فولادی
مقدمه
عملکرد لرزه ای ساختمانهای فولادی
صنعت جوشکاری ساختمان در ایران
نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه و تاریخچه جوشکاری
چون احتیاجات بشر اتصال و جوش در همه موارد را خواستار بوده لذا مثلاً از رومیهای قدیم فردی به نام پلینی از لحیم به نام آرژانتاریم وترناریم استفاده می کرد که دارای مقداری مساوی قلع و سرب بوده است و ترنایم دارای دو قسمت سرب و یک قسمت قلع می باشد. که هنوز هم با پرکنندگی مورد استفاده قرار می گیرند
دقت و ترکیبات شیمیایی و دستگاههای متداول طلاسازی از قدیم الایام در جواهرات با چسباندن ذرات ریز طلا بر روی سطح آن با استفاده از مخلوط نمک و مس و صمغ آلی که با حرارت صمغ را کربونیزه نموده و نمک مس را به مس احیاء می کنند. و با آلیاژ طلا درست کردن ذرات ریز طلا را جوش می دهند و تاریخچه ای به شرح زیر دارند
برناندوز روسی در 1886 قوس جوشکاری را مورد استفاده قرار داد
موسیان در 1881 قوس کربنی را برای ذوب فلزات مورد استفاده قرار داد
اسلاویانوف الکترودهای قابل مصرف را در جوشکاری به کار گرفت
ژول در 1856 به فکر جوشکاری مقاومتی افتاد
لوشاتلیه در 1895 لوله اکسی استیلن را کشف و معرفی کرد
الیهوتامسون آمریکائی از جوشکاری مقاومتی در سال 7-1876 استفاده کرد
چون علم جوشکاری همراه با گنج تخصصی است یعنی هر جوشکار ماهر در طی تاریخ درآمد زیادی داشته سبب شد که اسرار خود را از یکدیگر مخفی نمایند مثلاً هنوز هم در مورد لحیم آلومینیوم و آلیاژ آن از یکدیگر مخفی نگه می دارند و در جریان جنگهای جهانی اول و دوم جوشکاری پیشرفت زیادی کرد. احتیاجات بشر به اتصالات مدرن – سبک – محکم و مقاوم در سالهای اخیر و مخصوصاً بیست سال اخیر سبب توسعه سریع این فن گردید و سرمایه گذاری های عظیم چه از طرف دولت ها و چه صنایع نظامی و تخصصی در این مورد اعمال گردید و مخصوصاً رقابت های انسان ها در علوم هسته ای ( که فقط برای صلح باید باشد) یکی دیگر از علل پیشرفت فوق سریع این فن در چند دهسال اخیر شد که به علم جوشکاری تبدیل گردید
گروههای مختلف جوشکاری
لحیم کاری جوشکاری فشاری و پرسی جوشکاری ذوبی جوشکاری زرد
چون مواد و فلزات تشکیل دهنده و جوش دهنده و گیرنده از لحاظ متالوژیکی بایستی دارای خصوصیات مناسب باشند بنابراین جوشکاری از لحاظ متالوژیکی بایستی مورد توجه قرار گیرد که آیا
قابلیت متالوژی و فیزیکی جوشکاری دو قطعه مشخص است
پس از قابلیت متالوژی آیا قطعه ای را که ایجاد می کنیم از لحاظ مکانیکی قابل کار برد و سالم است
آیا می توانیم امکانات و وسائل برای نیازها و شرایط مخصوص این جوشکاری را مثلاً گاز و دستگاه را ایجاد نمائیم و فرضاً ایجاد نیرو در درجه حرارت بالا یا ضربه زدن در درجه حرارت پایین ممکن باشد زیرا استانداردهای مکانیکی و مهندسی و صنعتی جوشکاری باید در تمام این موارد رعایت شود تا جوش بدون شکستگی و تخلخل و یا نفوذ سرباره و غیره انجام گیرد
تکرار می شود در جوشکاری تخصصی و اصولاً تمام انواع جوش قابلیت جوش خوردن فلزات را باید دقیقاً دانست. در مورد مواد واسطه و الکترود و پودر جوش باید دقت کافی نمود. محیط لازم قبل و در حین جوشکاری و پس از جوشکاری را مثلاً ( در مورد چدن ) باید به وجود آورد. گازهای- دستگاههای مناسب و انتخاب فلزات مناسب از لحاظ ذوب در کوره ذوب آهن و بعد در حین جوشکاری از لحاظ جلوگیری از صدمه گاز- آتش و مشعل و برق و هوای محیط و وضعیت جسمانی و زندگی جوشکار خود نکات اساسی دیگر هستند که مشکلات جوشکاری می باشند
مشکلات و گرفتاریهای صنعت جوشکاری
جوشکاری در حقیقت ایجاد کارخانه ذوب آهن و فلزات در مساحتی حداکثر 2×2 متر و نقطه حساس جوشکاری چند سانتیمتر است زیرا همان درجه حرارت کارخانه ذوب آهن در محل جوشکاری به طور نقطه ای ایجاد می گردد مسلم است که چنین کار عظیمی احتیاج به ابتکار و تخصص و مواد و متخصص و وسائل مدرن دارد تا بتوان از این ذوب آهن چند سانتیمتری استفاده صحیح نمود. شاید اضافه گوئی نباشد که در هیچیک از رشته های فنی تا این اندازه احتیاج به سرمایه گذاری و رعایت جوانب فنی و غیر فنی ضروری و لازم نباشد
عوارض و سوانح ناشی از عوامل فیزیکی مربوط به جوشکاری
در موقع جوشکاری از عوامل فیزیکی مورد تاثیر یا حاصله از عمل جوشکاری ممکن است خطراتی متوجه جوشکار شود که در
دسته اول: برق گرفتگی
دسته دوم: سوختگی و
دسته سوم: ورود اجسام خارجی به داخل چشم
را می توان نام برد
برق گرفتگی و عوارض حاصل از تاثیرات جریان برق
مسلم است اگر نقصی در سیم کشی وسائل برقی که برای جوشکاری با برق به کار می روند وجود داشته باشد یا جوشکار نکات ایمنی لازم مربوط به برق را مراعات ننماید خطر برق گرفتگی برای او وجود خواهد داشت و چنانچه جوشکار در ارتفاع مشغول جوشکاری باشد، مخاطرات حاصله از سقوط و در نتیجه شوک = ضربه الکتریکی نیز بر ضایعات حاصل از برق گرفتگی افزوده خواهد شد. نشانه های حاد و فوری برق گرفتگی از مور مور شدن و یا شوک خفیف تا شوک شدید و قطع تنفس و متزلزل شدن ضربان قلب و عاقیت به مرگ منجر می شود
هنگامی که برق گرفتگی ایجاد شوک نماید و شخص در ارتفاع مشغول کار است خطر سقوط و افتادن از ارتفاع روی زمین و روی وسایل و ماشین و غیره باعث پیدا شدن جراحات شدید شده و وضع مصدوم را وخیم خواهد ساخت.بنابراین پیشنهاد می شود حتی المقدور جوشکاری را در سطح پایین انجام داد
شدت ضایعات و مخاطرات حاصل از برق گرفتگی بستگی به عوامل زیر دارند
الف) نوع جریان برق: اصولاً در هر ولتاژی در جریان برق متناوب AC خطرناکتر از جریان برق DC مستقیم می باشد و یا به عبارت دیگر خطر شوک الکتریکی در جریان متناوب بیشتر است. در حالی که خطر سوختگی در جریان مستقیم نیز بیشتر است
ب) تاثیر ولتاژ : شدت شوک الکتریکی حاصل از برق گرفتگی بستگی به میزان ولتاژ برق مربوطه دارد و هرچه ولتاژ بیشتر باشد شدت شوک حاصله بیشتر خواهد بود. در هر صورت ولتاژ بین 200 تا 250 ولت که ولتاژ معمولی برق شهر است خطرناک بوده اغلب ضایعات شدید به وجود آورده و ممکن است سبب مرگ شود
ج) شدت جریان : شدت جریان 15 تا 20 میلی آمپر با فرکانس HZ 50 ولتاژ بالا ممکن است باعث چسبیدن دست مصدوم به سیم برق شده و مانع رهائی وی گردد. و این امر تا موقع رسیدن نجات دهنده ادامه یابد در این جریان ممکن است ضایعات کشنده ای ایجاد شود
د) فرکانس : در تواتر بین HZ 50 تا HZ 80 هرتز شوک یا ضربه الکتریکی ممکن است به وجود آید. ولی در فرکانس های بالا بین 30000 تا 100000 هرتز خطر کمتری وجود دارد زیرا به وسیله پرتاب, شخص را از منبع خطر دور می کند
هـ) مقاومت بدن انسان : مقاومت بدن انسان بین 500 تا 50 متغیر است ( اهم ) هر چه مقاومت در سر راه تماس منبع الکتریک با بدن ( پوست خشک – ضخامت کف پا – بیشتر باشد خطر شوک وارده کمتر است و یا بالعکس . )
د- مدت تماس : تماس برق با بدن در مدت زمان بین 1 تا 3 ثانیه ممکن است توقف قلب و فوت مصدوم را همراه داشته باشد, در هر صورت چنانچه شخصی دچار برق گرفتگی شد از ضایعات و عوارض ذکر شده در بالا جان سالم بدر برد. معمولاً بهبود کامل می یابد و عوارض دیررس نادر می باشد
مسائل مهم جوشکاری به ترتیب اولویت به شرح زیر است
تربیت متخصص و کاردان و کارشناس : جوشکاری یکی از رشته های پرهزینه در صنعت و آموزش ابتدائی و عالی است. انتخاب افراد و جوانان در هر سن و مدارج تحصیلی و کارخانه ای ، قدرت تحمل بازی کردن با آتش – قدرت تحمل در بر گیری خطرات و تخصص همزمان دادن به این جوانان بسیار مشکل است. زیرا سرمایه های عظیم آموزشی را احتیاج دارد تا یک متخصص به تمام معنی یا یک مهندس جوشکار واقعی تربیت شود
تهیه ماشین آلات مدرن و مفصل جوشکاری احتیاج به بودجه های عظیم دارد تا بتوان از انواع ماشین آلات مدرن بهره گیری نمود و مخصوصاً در آموزش که باید همه جانبه باشد. بعضی اوقات تمام وسائل کارخانجات شهر و مراکز آموزشی کافی برای ارائه کل تخصص نمی باشند. و. اشکالتراشی و نبودن بودجه و خرید و کمک به ساخت نیز گرفتاری دیگری است
رعایت نکات ایمنی و تخصصی ایمنی خود یکی دیگر از مشکلات عظیم جوشکاری است به طوری که فرضاً انفجار یک کپسول مانند یک بمب می تواند جان صدها نفر را به خطر اندازد در حالی که مثلاً در کارگاه تراش و ریخته گری و غیره خطرها تا این حد بالا نیستند و کوچکترین بوی گاز ناشی از عدم اتصالات صحیح و اصولی ممکن است جان عده ای را به خطر اندازد. همان طوری که تربیت متخصص احتیاج به بودجه های عظیم آموزشی برای خرید وسائل و کتب به طور همزمان دارد خرج سوم جوشکاری جهت جلوگیری از هر نوع انفجار و احتراق در کارگاه ها و صدمه به بدن و چشم جوشکار و افراد حاضر در کارگاه می باشد. بدین جهت جوشکاری را رشته ای پر خرج نام نهاده اند. مسلم است که این مخارج عظیم در اتصالات جوش به دست خواهد آمد. یعنی اینکه اتصالات پر خرج و مفصل پیچ و پرچ وقتی با جوشکاری جایگزین شوند سادگی و سرعت یافته و مخارج عظیم تشکیلات را در مدت کوتاهی تامین و تادیه خواهند کرد
هدف جوشکاری و برشکاری
بریدن قطعات ماشینی به ضخامتهای زیاد یکی از وظایف مهم برشکاری است
به طور کلی اتصال قطعات مختلف ازیک نوع فلز یا انواع فلزات وآلیآژهاوبالا بردن استحکام وسرعت عملیات وکاهش هزینه ها از مهمترین اهداف جوشکاری است
جوشکاری فلزات رنگین با گاز استیلن یا کاربیت ( یا فلزات غیر آهنی)
فلزات غیر آهنی یا فلزات رنگی به فلزاتی گفته می شود که فاقد آهن و یا آلیاژهای آن باشند مانند مس – برنج – برنز- آلومینیوم- منگنز- روی و سرب
تمام فلزات رنگین را با کمی دقت و مهارت و آشنائی با اصول جوشکاری می توان جوش داد و برای جوشکاری این نوع فلزات بایستی خواص فلز را در نظر گرفت
جوشکاری مس با گاز
بهترین طریقه برای جوشکاری مس جوشکاری با اکسیژن است( جوش اکسیژن = اتوگن= استیلن= کاربید اصطلاحات مختلف متداول می باشند) ضمناً می توان جوشکاری مس را با قوس الکتریک یا جوش برق نیز انجام داد
ورقه های مس را مانند ورقه های آهنی برای جوشکاری آماده می کنند یعنی سطح بالائی را تمیز نموده و از کثافات و روغن پاک نموده و در صورت لزوم سوهان می زنند. ولی چون خاصیت هدایت حرارت مس زیادتر است باید مقدار آمپر را قدری بیشتر گرفت. بهتر است همیشه با قطب مستقیم جوشکاری را انجام داد ( با جریان مستقیم و الکترود مثبت) زاویه الکترود نسبت به کار مانند جوشکاری فولاد است. طول قوس حداقل باید 10 تا 15 میلی متر باشد, برای جوشکاری مس می توان از الکترودهای ذغالی استفاده کرد. الکترودهای جوشکاری مس بیشتراز آلیاژ مس و قلع و فسفر ساخته شده اند و گاهی نیز از الکترودهای که دارای فسفر- برنز- سیلکان یا آلومینیوم هستند استفاده می کنند چون انبساط مس در اثر گرم شدن زیاد است فاصله درز جوش را در هر 30 سانتیمتر در حدود 2 تا 3 سانتیمتر زیادتر در نظر می گیرند. خمیر روانساز مس معمولاً در حرارت 700 تا 1000 درجه ذوب می شود و به صورت تفاله (گل جوش) سبکی روی کار قرار می گیرد و از تنه کار به علت کف کردن در روی کار نباید استفاده شود. بدون روانساز هم می توان مس را جوش داد و معمولاً از براکس استفاده می گردد. مس را به وسیله شعله خنثی جوش دهیم تا تولید اکسید مس نکند چون ضریب هدایت حرارت مس زیاد است باید پستانک جوشکاری مشعل 1 تا 2 نمره بیشتر از فولاد انتخاب شود. بهتر است مس را قبل از جوشکاری گرم نمائیم و با سیم جوشکاری مخصوص جوش داد برای جوشکاری صفحه 5 میلیمتری سیم جوش 4 میلیمتری کافی است و از وسط ورق شروع به جوشکاری می نمائیم و وقتی فلز هنوز گرم است روی آن چکش کاری می شود تا استحکام درز جوش زیاد شود
جوشکاری سرب
در این نوع جوشکاری بیشتر از گاز هیدروژن و اکسیژن استفاده می گردد. در جوشکاری سرب احتیاج به گرد مخصوص نیست ولی باید قطعات کار را قبل از جوشکاری کاملاً صیقلی نموده سیم جوش سرب باید کاملاً خالص باشد چون سرب مذاب بسیار سیال می باشد. لذا جوشکاری درزهای قطعات سربی که به وضع قائم قراردارند بسیار دشوار و مستلزم مهارت و تجربه زیاد است
جوشکاری چدن با برنج یا لحیم سخت برنج
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/6 3:53 صبح
مقاله پدیدارشناسی هگل: ابعاد و تأثیر آن در آموزش و پرورش تحت فایل ورد (word) دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله پدیدارشناسی هگل: ابعاد و تأثیر آن در آموزش و پرورش تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پدیدارشناسی هگل: ابعاد و تأثیر آن در آموزش و پرورش تحت فایل ورد (word)
چکیده
جایگاه پدیدار شناسی هگل در فلسفه او
پدیدارشناسی و منطق نزد هگل
فرق هگل با فیلسوفان دیگر در قلمرو پدیدار شناسی
شعور ابتدایی وشعور فلسفی
حوزههای مورد بحث در پدیدارشناسی
1 حوزه یقین حسی23
2 ادراک24
3 فاهمه25
4 خود آگاهی27
5 عقل
سیر انتهایی روح در پدیدار شناسی
پینوشتها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پدیدارشناسی هگل: ابعاد و تأثیر آن در آموزش و پرورش تحت فایل ورد (word)
ـ پلامناتز، جان، فلسفهاجتماعی و سیاسیهگل، ترجمه حسین بشیریه، (تهران، نشر نی، 1371)، چ دوّم؛
ـ رندال، هرمن، سیر تکامل عقل نوین، ترجمه ابوالقاسم پاینده، (تهران، علمی و فرهنگی، 1376)، چ دوّم؛
ـ فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، (تهران، زوار، 1360)؛
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه داریوش آشوری، (تهران، سروش، 1367)؛
ـ کاسیرر، ارنست، فلسفه روشن اندیشی، ترجمه نجف دریابندری، (تهران، خوارزمی، 1372)؛
ـ مجتهدی، کریم، درباره هگل و فلسفه او، (تهران، امیرکبیر، 1370)؛
ـ مگی، بریان، فلاسفه بزرگ، ترجمه عزتالله فولادوند، (تهران، خوارزمی، 1372)؛
ـ هگل، خدایگان و بنده، ترجمه حمید عنایت، (تهران، خوارزمی، 1368)؛
ـ هیپولیت، ژان، پدیدارشناسی روح بر حسب نظر هگل، اقتباس و تألیف کریم مجتهدی، (تهران، علمی و فرهنگی/ بیتا)
ـ وال، ژان، بحث در مابعدالطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی و همکاران، (تهران، خوارزمی، 1375)؛
ـ والتر، ترنس استیس، فلسفه هگل، ترجمه حمید عنایت، (تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371)، چ پنجم
چکیده
در بین فلیسوفان باختر زمین هگل از معدود کسانی است که به موضوعاتی کاملاً بکر و نوظهور پرداخت و پیشگام در طرح برخی مباحث جنجال برانگیز در حوزه تفکر فلسفی شد. طرح بحث پدیدارشناسی روح از زمره این مباحث بود. فهم دقیق فلسفه هگل بدون فهم پدیدارشناسی روح میسّر نخواهد بود. گویی با پدیدارشناسی روح، فصل نوینی در تاریخ فلسفه غرب آغاز گردیده و شناسایی از حد تنگنظری کانتی گذر نموده، قلمرو دیگری را فراروی انسان میگشاید
پدیدارشناسی روح در دو حوزه هستیشناسی و معرفتشناسی ابعاد گوناگون اجتماعی، فردی، اخلاقی، تاریخی، آموزشی، تربیتی و حتی عرفانی دارد که هر یک از این ابعاد قابل تأمل و درنگ عقلانی است
در این مقاله ضمن اشاره به جایگاه پدیدارشناسی روح در کل نظام فلسفی هگل، سیر تکاملی روح از حوزه یقین حسی، ادراک، فاهمه، خودآگاهی تا عقل مورد بررسی قرار گرفته، آنگاه با تأمل بر بحث پرجاذبه «خواجه» و «بنده» به نقش تربیتی و آموزشی پدیدارشناسی روح پرداخته شده است. از همین سکوی معرفتی است که هگل به تفسیر فلسفی ادیان الهی همچون یهودیت و مسیحیت پرداخته و روح نامتناهی را با روح متناهی در سیر تکاملی بر یک جایگاه میبیند و آنگاه با تصور روح مطلق تلاش میکند تا به انگاره خود، نظام فلسفی خویش را بر کرسی اثبات بنشاند
کلید واژهها
ادراک، ایدژه، پدیدارشناسی روح، خودآگاهی، فاهمه، عقل و روح مطلق، یقین حسی، هگل
جایگاه پدیدار شناسی هگل در فلسفه او
هگل فیلسوفی است که حیات واقعی فلسفه را با مقوله «زمانیت»1 پیوند میدهد و اساساً جهان از دیدگاه او چیزی جز شکوفایی و انبساط روح مطلق نیست. بنابراین، میتوان گفت: تصور صیرورت، که در یونان باستان نزد فیلسوفانی همچون هراکلیتوس تصوری اساسی بود، به نظر هگل نخستین تصور واقعی است که پس از دو تصور مفهومی کاملاً توخالی وجود و عدم شکل میگیرد
اگر چنین است پس میتوان گفت: فهم درست فلسفه هگل نیز جز از طریق توجه به سیر تحوّلی فکر او ممکن نیست. این توجه به صیرورت در هگل تا بدانجا اهمیت یافته که نوشتههای او نیز ارتباط تنگاتنگی با مراحل گوناگون زندگی وی پیدا کردهاند. و چون پدیدار شناسی روح نیز خود با مفهوم زمانیت و صیرورت رابطهای بسیار نزدیک داشته و اساساً بدون آن قابل فهم نیست، میتوان گفت: فهم آن بر فهم کل فلسفه هگل تقدّم مییابد و گره از نقطههای به ظاهر کور فلسفه او میگشاید. بنابراین، اغراق نخواهد بود اگر بگوییم فهم روح فلسفه هگل جز با فهم پدیدارشناسی میسّر نیست
در عین حال، پدیدارشناسی در بین آثار دیگر هگل همچون منطق و دائرهالمعارف علوم فلسفی از شهرت کمتری برخوردار بوده است. این در حالی است که حتی فهم منطق هگل بدون درک صحیح و درست از پدیدار شناسی او ممکن نیست و منطق او بدون پدیدارشناسی ناتمام و ناقص است و اساساً پدیدارشناسی پایه و اساس منطق او محسوب میشود
اگر فهم فلسفه هگل بدون فهم منطق او ممکن نیست، فهم منطق او نیز بدون فهم پدیدارشناسی او میسّر نمیباشد. بنابراین، فهم فلسفه هگل بستگی به فهم پدیدارشناسی او دارد. پس راه فلسفه از پدیدارشناسی او میگذرد. البته این بدان معنا نیست که پدیدارشناسی روح، مقدّمه منطق اوست، بلکه خود مرحلهای از تکوّن و تحقّق آن میباشد. پس باید گفت: نظام فلسفی هگل از یک انسجام و پیوستگی در مراحل و مقولات که ویژگی یک نظام فلسفی مطلوب است برخوردار میباشد
پدیدارشناسی از جهت دیگری نیز که در این نوشتار بیشتر بدان پرداخته خواهد شد اهمیت مییابد: بُعد آموزش و تعلیم و تربیتی آن؛ چرا که پدیدارشناسی روح نزد هگل نشانگر مراحل آگاهی و درجات ارتقایی شعور میباشد و از اینرو، میتواند برای عموم و بخصوص کسانی که دغدغه تعلیم و تربیت دارند محل تأمّل و تعمّق باشد
در پدیدارشناسی روح، هگل تصویری از دوره روشن اندیشی ترسیم میکند که از آنچه معمولاً در مجادلات قلمی او میبینیم غنیتر و عمیقتر است. در واقع، گرایش اساسی و عمده فلسفه روشناندیشی بر آن نیست که زندگی را مشاهده کند و تصویری از آن بر حسب اندیشه و متأمّل به دست دهد. این فلسفه به خود انگیختگی اصیل اندیشه اعتقاد دارد و نقش اندیشه را به صرف تصویر زندگی محدود نمیکند، بلکه قدرت و وظیفه شکل دادن به زندگی نیز برای آن قایل میشود
پدیدارشناسی، همگام با سه مرحله اصلی آگاهی(ایده منطقی یا مفهوم، طبیعت و روح)، سه بخش اصلی (منطق، فلسفه طبیعت و فلسفه روح) دارد. نخستینِ این مرحلهها آگاهی از عینها (اُبژهها) است همچون چیزهای محسوسی که در برابر ذهن (سوژه) قرار میگیرند. و به این مرحله است که هگل نام «آگاهی»3 میدهد. مرحله دوم «خودآگاهی»4 است و در این مرحله، او سخنان بسیاری در باب آگاهی اجتماعی دارد. مرحله سوم «عقل»5 است که همچون همنهاد یا یگانگیِ مرحلههای پیشین باز نموده میشود. به سخن دیگر، عقل همنهادی است از عینیت و ذهنیت
او خواهان نشان دادن آن است که ادعای اینکه «یقین حسّی» عالیترین صورت دانش است، ادعایی است بی پایه.7 هگل خودآگاهی را از مرحله «شوق» آغاز میکند. (در این مرحله) خود همچنان با اشیای خارجی سروکار دارد. اما ویژگی نگره «شوق» آن است که خودِ اشیا را دست نشانده خویش میکند و میکوشد آنها را ابزاری برای خرسندی خود سازد و به خدمت خود درآورد، اما هنگامی که «خود» با «خود دیگر» روبهرو میشود این نگره درهم شکسته میشود؛ زیرا هگل بر آن است که حضور دیگری برای خودآگاهی شرط اساسی است. خودآگاهیِ پرورده تنها هنگامی پدیدار خواهد شد که خود، «خود بود»8 را در خود و دیگران بشناسد و بنابراین، باید صورت یک آگاهی به راستی اجتماعی یا «ماآگاهی»9 به خود بگیرد
پدیدارشناسی و منطق نزد هگل
منطق هگل یک تفاوت اساسی با منطقهای معمول همچون منطق ارسطویی دارد: منطق هگل ذهنی، ریاضی و صوری نیست، بلکه کاملاً محتوایی و وجودی است. بر همین مبنا، وی نه تنها همچون منطقهای معمول، بحث از هستی و «وجود» را کنار نمیگذارد، بلکه منطق وی عین وجود است؛ از وجود آغاز میکند، از متن وجود میگذرد و در نهایت، به «وجود مطلق»، که در اصطلاح او «مثال مطلق» است، ختم میشود. حتی به گفته استیس: «هگل چنین میگوید که محتوای مثال مطلق، همان دستگاه منطق است که اینک به فرجامش رسیدهایم.»10 روش دیالکتیکی او نیز صورت بیگانهای نیست که از خارج بر مادهای منفعل و تفاوت ناپذیر تحمیل شود، آنگونه که روش منطق صوری بر موضوعات خود تحمیل میشود، بلکه این روش چیزی جز محتوای خود، که وجود باشد، نیست
او به اینکه در منطقهای متداول، تصور و تصدیق و استدلال در عرض هم قرار میگیرند و متباین از یکدیگر لحاظ میشوند و به ارتباط درونی آنها توجه نمیشود و به اینکه در این منطقها محتوا فراموش میگردد، معترض است. هر چند هگل این جنبه از منطق صوری، یعنی علم فکر محض بودن را میپذیرد، اما فکر محض نزد هگل با بازگشت بهیونان، قابل فهم است که «تئوریا»11 به معنای نگاه از درون یا عقل به جهان بود
ارتباط وثیق منطق و پدیدارشناسی هگل در این نقطه مهم نهفته است که همانسان که منطق هگل و روش دیالکتیک وی به گفته استیس محتوای مثال مطلق را آشکار میکند و کار اصلی هگل گذر به شناخت مطلق از طریق شناخت عادی است و بلکه به نظر او شناخت مطلق در بطن همان شعور ابتدایی نهفته است، پدیدارشناسی چیزی جز مطالعه این سیر و تحوّلات آن از ابتدا تا انتها نیست. به نظر وی، مطلق در همین شناخت پدیدارها به تدریج متجلّی میگردد
فرق هگل با فیلسوفان دیگر در قلمرو پدیدار شناسی
هگل بر مبنای شناخت با واسطه یا وساطت، شالوده فلسفهای را ریخته که مانند فلسفه کانت مبتنی بر تفکیک و تجزیه نیست. وی برای تأسیس آن فلسفه، هم اقوال ناشی از انتزاع افلاطون و کانت را رد کرده و هم آنچه را میتوان «انتزاعهای ادراک بیواسطه» نامید. انتزاعهای ادراک بیواسطه همان «اینجا» و «اکنون» و «من» است. فیلسوفان تجربی مذهب تصور میکنند این الفاظ دلالت بر اموری دقیق و صریح و انضمامی دارند، و حال آنکه هگل درابتدای پدیدارشناسی روح میگوید: این تصورات، انتزاعیترین تصورات هستند؛ چون ما در هر جا که باشیم در اینجا هستیم، و در هر ساعتی که بگوییم «اکنون»، در اکنون هستیم، این الفاظ یا تصورات ما به مثابه برچسبهایی هستند که بر اشیای گوناگون مینهیم و به زعم خود، با این الفاظ واقعیتی را بیان کردهایم، و حال آنکه در واقع، چیزی نگفتهایم
هگل بر خلاف کانت، که قلمرو «نومن» را از شناخت مبرّا میکند، چنین نمیپندارد. اتفاقاً او با پدیدارشناسی میخواهد پا به قلمرو «نومن» (ذات) بگذارد. همچنین پدیدارشناسی او با پدیدارشناسی هوسرل نیز متفاوت است؛ چرا که هوسرل حرکت تاریخی را کنار میگذارد، در حالی که هگل توجه کامل به این حرکت دارد
تفاوت وی با دکارت نیز آنجاست که هگل جایگاهی برای شک قایل نیست و آن را نقطه شروع شناخت نمیانگارد. همچنین شک نزد هگل بر خلاف دکارت، دستوری ودفعی نیست، بلکه شک از دل یقین پدیدار میشود و آن را در جهت متقابل به پیش میبرد تا به یقین دیگری از نوع دیگر برساند
هر چند هیوم نیز با طرح مذهب «اصالت پدیدار» یا «فنومنیسم»13 از لفظ پدیدار استفاده کرده، اما فاصله او نیز با هگل بسیار است؛ چرا که هیوم اساساً علم را از سطح پدیدار عمیقتر نمیبرد و همین باعث شد تا وی شکّاکیت را پایهگذاری کند. اما پدیدارشناسی نزد هگل، گذر به ذات و نومن در یک بستر تاریخی و سیر و سلوک زمانی میباشد، هر چند پدیدارشناسی او ذاتشناسی (نومنولوژی) نیست، اما در هر صورت، آنچه در این سیر رخ میدهد شمّهای از رخ ذات است. این نکته است که هگل را در عین حال که افلاطونی است، از افلاطون جدا میسازد. تفسیر هگل از پدیدار حتی با تفسیر افلاطون از پدیدار دقیقاً یکسان نیست. اگر پدیدار نزد افلاطون در مرتبهای پایینتر از ذات قرار گرفته و جدای از آن است، نزد هگل پدیدار تجلّی گوشهای از مثال14 در زمان و مکان است.15 از اینرو، اگر نزد افلاطون شناخت به پدیدار تعلّق نمیگیرد، نزد هگل شناخت آگاهی در مرحلهای به پدیدار مربوط میشود
پدیدار نزد هگل روحی است که در گذرگاه زمان و تاریخ، بسط و گسترش مییابد و جلوه میکند و «گویی برای هگل پدیدار تجلّی و بروز و پیدایش گوشهای از ذات و مثال در زمان و مکان است و کتاب پدیدارشناسی در واقع، دائرهالمعارف تکوینی هر نوع فعالیت شناختی و فرهنگی انسان است.»
با بنبستی که فلسفه در زمان کانت با آن مواجه گردید و نیز نقّادی کانت از فلسفه مابعد الطبیعه گویی با نوعی سردرگمی مواجه شد که شناسایی نظری برایش مقدور نبود و از اینرو، میبایست به قلمرو اخلاق و هنر پناه ببرد. کوشش فیلسوفانی همچون نیچه و شلینگ هم در عین حال که ناموفق نبود، اما عملاً به جایی نرسید. در این اوضاع و احوال سردرگم، هگل بود که با طرح «پدیدارشناسی» بار دیگر، جان تازهای به فلسفه بخشید و موجب اعاده حیثیت آن شد. گویی «پدیدار شناسی» هگل نقطه عطف تحوّل فلسفه غرب بود و فصل جدیدی در تاریخ فلسفه غرب گشود. «پدیدار» البته معنای هیومی و کانتی خود را از دست داد و تجلّی روح و مرحلهای از تحقیق آن به حساب آمد و اینجا بود که گویی سدها و محدودیتها شکسته شدند و دوباره فاهمه نسبت به امکان شناخت خود و گسترش آن شناخت، حتی در مواجهه با نامتناهی و مطلق واقف گردید. شناخت مطلق ممکن نیست، مگر با شناخت پدیدار. بین شناخت مطلق و شناخت پدیدار تقابل و تعارض نبود، بلکه به نحوی سنخیت و اتحاد ایجاد شد. از سوی دیگر، بین پدیدار (فنومن) و ذات (نومن) با توجه به صیرورت وحرکت درونی آنها، تباینی دیده نمیشد
شعور ابتدایی وشعور فلسفی
نقطه آغاز «پدیدارشناسی» هگل شناخت حسی است. وی در بخش اول کتاب خود، به بررسی چگونگی ارتقای شعور عامی و ابتدایی، که همان شعور و شناخت حسی است، میپردازد و به نوعی شناخت فلسفی میرسد
هر چند از دیدگاه فیلسوفان تجربه مسلکی همچون جان لاک، شعور حسی کاملاً معتبر است، اما هگل آن را انتزاعیترین و فقیرترین نوع شناخت میداند و از این لحاظ، به سنّت افلاطونی تمایل دارد؛ چرا که شناخت در این مرحله، صرفاً در حد شیء جزئی و من جزئی است. اگر بین فاعل شناسا و متعلّق شناسایی تمایزی وجود دارد و فاعل شناسا متعلّق خود را دستخوش تغییر و دگرگونی میکند، پس شناخت در حد پدیدار غیر از شناخت در حدّ مطلق خواهد بود
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/6 3:53 صبح
مقاله شناخت یقینی؛ ممکن یا ممتنع؟ تحت فایل ورد (word) دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله شناخت یقینی؛ ممکن یا ممتنع؟ تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شناخت یقینی؛ ممکن یا ممتنع؟ تحت فایل ورد (word)
چکیده
شکاکیت و یقینگرایی
شکگرایی (شکاکان)
مذهب یقین (معتقدان به امکان شناخت)
دلایل امکان شناخت
دلیل اوّل؛59 دلیل مبتنی بر استحاله اجتماع نقیضان
راهکار اول؛ حل شبهات و شکوک
راهکار دوم؛ تنبیه به نبود واسطه میان نفی و اثبات
دلیل دوّم؛62 دلیل مبتنی بر خودمتناقض بودن گفته های شکاکان
دلیل سوّم؛64 دلیل مبتنی بر خودمتناقض بودن گفته های شکاکان (از زاویهای دیگر)
دلیل چهارم؛66 دلیل مبتنی بر علم حضوری67
دلیل پنجم؛70 دلیل مبتنی بر اصل کلی “واقعیتی هست”
دلیل ششم؛71 دلیل مبتنی بر امتناع انکار کلی واقعیت
ابزارهای پیدایش یقین
راههای نیل به یقین
اوّل؛ راه بداهت
بداهت و نقش آن در سامانه یقین
راز بداهت اولیات
کاوشی نو و بیانی دیگر
دوم؛ راه قیاس و استدلال برهانی
شیوههای استدلال
انواع قیاس
الف. انواع قیاس به لحاظ صورت94
بداهت صورت قیاس استثنایی و سرّ آن
قیاس اقترانی
ب. اقسام قیاس به لحاظ ماده
انواع مواد قیاس
انواع مبادی قیاس
یقینیات102
تذکار چند نکته
قیاس برهانی
تعریف برهان
جمعبندی
اقلیمهای یقین
••• پىنوشتها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شناخت یقینی؛ ممکن یا ممتنع؟ تحت فایل ورد (word)
ـ الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحن، مجمع البیان، (بیروت، مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی، 1417ه ق)، ج 1؛
ـ آلوسی البغواوی، محمود، روح المعانی، (بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1420 ه ق)، ج 1؛
ـ آملی، سید حیدر، نص النصوص، با تصحیح هانری کربن، (تهران، بىنا، 1353)؛
ـ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات (و شرح آن)، نصیر الدین طوسی، (قم، نشر البلاغه، 1409 ه ق)؛
ـ ـــــ، الشفاء (البرهان)، تحقیق دکتر ابوالعلاء عفیفی، (قم، کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی، 1404 ه ق)؛
ـ ـــــ، الشفاء (الهیات)، تحقیق الاب قنواتی و سعید زاید، (تهران، ناصر خسرو، 1363)؛
ـ ـــــ، منطق النجاه، با ویرایش محمدتقی دانش پژوه، (تهران، دانشگاه تهران، 1364)؛
ـ ابن عربی، محیی الدین، فتوحات مکیه، (بیروت، داراحیاء التراثالعربی)، ج 1؛
ـ ابن منظور، لسان العرب، (بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1408ه ق)، ج 9ـ11 و 14ـ15؛
ـ ارسطو، منطق ارسطو، با تحقیق عبدالرحمن بدوی، (بیروت، دارالقلم، 1980م)، ج 2؛
ـ الایجی، عبدالرحمن، شرح المواقف، منشورات الشریف الرضی، ج 2؛
ـ الترکه، صائنالدین علی بن محمد، تمهید القواعد، با مقدمه و تصحیح سید جلالالدین آشتیانی، (تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، 1360)؛
ـ التفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، (استانبول، بىنا، 1305 ه ق)، ج 1؛
ـ الحلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی عشر للعلامه الحلی (مع شرحیه)، با تحقیق مهدی محقق، (تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل شعبه تهران، 1365)؛
ـ الخوری الشرتونی اللبنانی، سعید، اقرب الموارد، (تهران، داراه سوه للطباعه و النشر، 1374)، ج 5؛
ـ الساوی، عمربنسهلان، البصائر النصیریه فی المنطق، با تعلیقات شیخ محمد عبده، (قم، منشورات المدرسه الرضویه، بىتا)؛
ـ السیوری الحلّی، مقداد بن عبدالله، ارشاد الطالبین الی نهجالمسترشدین، تحقیق مهدىرجائی، (قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 405 ه ق)؛
ـ الصدر، السید محمدباقر، المجموعهالکاملهلمؤلفات السیدمحمدباقرالصدر، ج 1، (الاسس المنطقیه للاستقراء)؛
ـ الطوسی، نصیرالدین، الجوهر النضید (شرح تجرید المنطق)، حسن بن یوسف الحلی، (قم، بیدار، 1363)؛
ـ الفیروزآبادی، محمدبن یعقوب، القاموس المحیط، (بیروت، داراحیاء التراثالعربی، 1420ه ق)، ج 2؛
ـ الفیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، (قم، دارالهجره، 1405 ه ق)، ج 1و2؛
ـ القشیری النیسابوری،عبدالکریم بن هوازن، الرسالهالقشیریه، تحقیق معروف زریق، (بیروت،دارالجیل)، چ دوم؛
ـ المصطفوی، حسن، التحقیق فىکلمات القرآنالکریم، (تهران، وزارت ارشاد، 1371)، ج 13 و 14
ـ الیزدی، عبدالله بن شهابالدین الحسین، الحاشیه علی تهذیب المنطق للتفتازانی، (قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1421 ه ق)، چ دهم؛
ـ انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، (قم، دارالعلم، 1417 ه ق)؛
ـ بهمنیار، ابن المرزبان، التحصیل، با تصحیح مرتضی مطهری، (تهران، دانشگاه تهران، 1375)، چ دوم؛
ـ جوادی آملی، عبدالله، شناختشناسی در قرآن، ویراست حمید پارسانیا، (قم، مرکزمدیریت حوزهعلمیه قم)؛
ـ ـــــ، معرفتشناسی در قرآن، (از تفسیر موضوعی)، چ دوّم، (قم، اسراء، 1379)، ج 13؛
ـ حسینزاده، محمد، معرفتشناسی، (قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدسسره، 1380)، چ هفتم؛
ـ خمینی، روحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، (قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378)، چ سوم؛
ـ داماد، میرمحمدباقر، تقویم الایمان، با تعلیقات ملاعلی نوری، (تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، 1376)؛
ـ رازی، فخرالدین، الانارات فی شرح الاشارات و التنبیهات، با تصحیح نفیسه نوبخت، (قم، دانشگاه قم، 1378)؛
ـ ـــــ، المباحث المشرقیه، (بیروت، دارالکتاب العربی، 1418 ه ق)، ج 1؛
ـ رازی، قطبالدین، شرح المطالع فی المنطق، (قم، کتبی نجفی، بىتا)، ج 1؛
ـ ریزی، اسماعیل بن محمد، حیات النفوس (فلسفه اشراق به زبان فارسی)، به کوشش محمدتقی دانش پژوه، (تهران، بی نا، 1369)؛
ـ سبزواری، ملاهادی، شرحالمنظومه، با تعلیقه حسن حسنزاده آملی، (قم، نشر ناب، 1422 ه ق)؛
ـ سهروردی، شهاب الدین یحیی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 4، (تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1380)، چ سوم؛
ـ ـــــ، منطق التلویحات، به تصحیح فیاض، (تهران، دانشگاه تهران، 1324)؛
ـ شهابی، محمود، رهبر خرد، (کتابخانه خیام، 1340)، چ سوّم؛
ـ شیرازی، قطبالدین، درهالتاج لغره الدباج، به کوشش سید محمد مشکوه، بخش نخستین، (تهران، چاپخانه مجلس، 1317)، ج 1؛
ـ طباطبائی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، با پاورقی مرتضی مطهری، (قم، صدرا، 1372)، چ هفتم، ج 1، 2 و 3
ـ ـــــ، رسائل سبعه، (قم، حکمت، 1362)؛
ـ ـــــ، نهایهالحکمه، به تصحیح عباسعلی زارعی سبزواری، (قم، جامعه مدرسین، بىتا)؛
ـ طریحی، فخرالدین، مجمعالبحرین، تحقیق احمدحسینی، (تهران، دفتر نشرفرهنگاسلامی، 1408ه ق)، چدوم؛
ـ طوسی، نصیرالدین، أساس الاقتباس، (تهران، نشر مرکز، 1375)، ج 1؛
ـ ـــــ، کشفالمراد فی شرح تجریدالاعتقاد، (بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1399 ه ق)؛
ـ فارابی، ابونصر محمد، المنطقیات للفارابی، تحقیق محمدتقی دانشپژوه، (قم، کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی، 1410 ه ق)، ج 1؛
ـ فولکیه، پل، فلسفه عمومی یا مابعدالطبیعه، ترجمه یحیی مهدوی، (تهران، دانشگاه تهران، 1377)، چ سوم؛
ـ قاسانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، باب العلم، (قم، بیدار، 1372)؛
ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلالالدین مجتبوی، (تهران، سروش، 1375)، چ سوّم، ج 1؛
ـ گیسلر، ال. نورمن، فلسفه دین، ترجمه حمیدرضا آیتاللهی، (تهران، حکمت، 1375)، ج 1؛
ـ مرتضی مطهری، مسأله شناخت، (قم، صدرا، 1368)، چ سوم؛
ـ مصباح، محمدتقی، آموزش فلسفه، (قم، سازمان تبلیغات اسلامی، 1377)، چ هشتم، ج 1؛
ـ ـــــ، ترجمه و شرح برهان شفا، نگارش محسن غرویان، (تهران، امیرکبیر، 1373)، ج 1؛
ـ ـــــ، تعلیقه علی نهایهالحکمه، چ اوّل، (قم، مؤسسه در راه حق، 1405ه ق)؛
ـ مظفر، محمدرضا، المنطق، (قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1366)، چ چهارم، ج 3؛
ـ ملکیان، مصطفی، تاریخ فلسفه غرب، (تهران، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1377)، ج 1؛
ـ ـــــ، جزوه شناخت شناسی (تقریر اشکال جی. ای. مور بر شکاکیت کلی)، بنیاد فرهنگی باقرالعلوم؛
ـ همدانی، عین القضات، زبده الحقایق، تحقیق عفیف عسیران، (تهران، دانشگاه تهران،بىتا)
چکیده
یکی از مهمترین پرسشهای معرفتشناسی، امکان یا عدم امکان شناخت یقینی است. این مسئله هم در قلمرو کل معرفت بشری و هم در ساحت معرفتهای دینی قابل طرح است. امروزه نفی شناخت یقینی، پیشفرض بسیاری از مباحث در حوزههای دینپژوهی و فلسفههای مضاف است
این مقاله به این موضوع مىپردازد که آیا معرفت یقینی امکان و وقوع دارد یا اساسا چنین شناختی ناممکن است؟ بایستی بدانیم، اولاً: مفهوم و هویت یقین در دانشهای عقلی، به ویژه منطق و فلسفه چیست؟ و ثانیا: آیا یقینی که منطقدانان و فیلسوفان مراد مىکنند، قابل دسترسی است؟ و اگر آری، راههای نیل به آن کدامند؟
در کاوشی که در مفهوم یقین در بخش نخست این مقال داشتیم، نتایج زیر به دست آمد
1 یقین توصیفگر شناخت گزارهای است؛ با این حال، با توسعه در مفهوم آن مىتوان علم حضوری را نیز موصوف آن قرار داد؛
2 در بستر علم حصولی، چهار کاربرد منطقی، فلسفی، کلامی و عرفانی یقین مشترک، و حاوی چهار مؤلفه: باور، صدق، جزم و زوال ناپذیری است؛
3 اصلىترین ویژگی در میان تمام کاربردهای یقین خصیصه شکناپذیری است
با عنایت به نتایج فوق، باید گفت: آیا یقین با ویژگىهای یاد شده، ممکن و دست یافتنی است؟ اگر آری، راههای دستیابی به آن کدامند؟
کلید واژهها
امکان شناخت، وقوع شناخت یقینی، راه نیل به یقین، بداهت، برهان، اقلیمهای یقین
شکاکیت و یقینگرایی
درباره امکان یا عدم امکان شناخت یقینی دو گرایش عمده منکر معرفت یقینی و باورمند به آن قابل شناسایىاند. گرایش نخست را مىتوان شکگرایی و گرایش دوم را یقینگرایی نام نهاد
شکگرایی (شکاکان)
تاریخ فلسفه از مکتبهایی نام مىبرد که امکان دستیابی به هرگونه معرفتی را انکار مىکردند. این گروه در اثر حوادث چندی از جمله بروز عقاید و آرای گوناگون و متضاد در مسائل فلسفی و پیدایش نظریههای مختلف درباره جهان و انسان به تردید و حیرت افتادند و تمام ادراکات و آرای اندیشه بشری، حتی بدیهیات اولیه، را باطل و پندار محض دانستند و هیچ ارزشی برای هیچ فکر و هیچ ادراکی قایل نشدند و جهان معلومات را هیچ در هیچ دانستند، و به این ترتیب مکتب سفسطه (= سوفیسم) را پدید آوردند. در واقع، این طیف شناخت حقیقی را از آن رو انکار مىکردند که مطلق واقعیت یا هر واقعیتی ورای ذهن آدمی را منکر مىشدند. بالطبع با انکار هر گونه واقعیت، اساس سخن از علم، عالم و معلوم گفتن بىمعنا خواهد بود؛ و در صورت انکار هرگونه واقعیت خارج از ذهن، باز معلوم و متعلقی برای شناخت باقی نخواهد بود تا درباره اصل تحقق آگاهی، به عنوان وصفی قائم به شناسنده و متعلق شناسایی، یا درباره مطابقت صورتهای ذهنی با خارج گفت و گویی صورت پذیرد
به موازات سوفیسم، جریان دیگری شکل گرفت که سپتىسیسم (Scepticism / Skepticism) یا مکتب شکاکان خوانده مىشود. پیروان این مکتب منکر وجود واقعیتهای خارجی نیستند، ولی منکر وجود هر گونه راهی هستند که شناخت اشیاء را همان گونه که در واقع و نفسالامر هستند، میسور مىگرداند. این گروه، خود، به دو دسته فرعىتر تقسیم مىشوند: دستهای که منکر هرگونه شناختی است و به اصطلاح شک او مطلق و جهانشمول است؛ و دستهای که منکر شناخت در حوزههایی خاص مىباشد. دسته دوم، البته، به تبع حوزهای که منکر شناخت در آن است، به گروههای کوچکتری تقسیم مىگردد
شکاکیت، در واقع، نوعی نگرش و مکتب است که در معرفتشناسی قامت برافراشته و داری یک سلسله مبادی، مسائل و لوازم ویژه است. این عنوان عام (= شکاکیت) طیفهایی چون “لاادری گری” (Agnosticism) و “نسبیتگرایی” (Relativism) را نیز در بر مىگیرد. گروه نخست معتقدند به این دلیل که در کشف و شناخت واقع تردید داریم، از هرگونه حکم جزمی درباره اشیا پرهیز مىکنیم؛ نه قاطعانه به اثبات چیزی برای چیزی رأی مىدهیم و نه به سلب چیزی از چیزی
گروه دوم نیز به همین دلیل که از یافتن راهی برای شناخت واقع مأیوسند، وجود هرگونه شناخت مطلقی را منکرند و مىپندارند همه نگرشهای گوناگون انسانی، حتی آنها که بر خلاف هم هستند، حقیقی و مطابق با واقع است. نزد این گروه، حقایق به تبع افراد و زاویه دید آنها متفاوت مىشود؛ زیرا واقعیت اشیا، که علم به آنها تعلق مىگیرد، ممکن نیست به طور اطلاق و دست نخورده و آنچنان که هست در قوای ادراکی بشر ظهور کند، بلکه کیفیت ظهور هر واقعیتی که برای انسان مکشوف مىگردد، تحت تأثیر دستگاه ویژه ادراکی هر شخص از یک سو، و شرایط زمانی و مکانی از سوی دیگر، متغیر مىگردد. از این رو، شىء واحد را هر کسی به گونهای و به شکلی ادراک مىکند، و بلکه یک نفر در دو حالت یک چیز را دو نحو ادراک مىکند. پس هر فکری در عین اینکه صحیح و حقیقت است، فقط برای شخص ادراک کننده آن هم فقط در شرایط زمانی و مکانی معین حقیقت است، اما برای شخص دیگر و یا برای خود همان شخص در شرایط دیگر، حقیقت چیز دیگری است
نسبىگرایی، البته به دو بخش نسبىگرایی عام و نسبىگرایی خاص تقسیم مىشود: پاره نخست مىاندیشند هیچ معرفت مطلقی در هیچ زمینهای وجود ندارد. پاره دوم، با تنوع دیدگاههایشان، معتقدند تنها در حوزه یا حوزههایی خاص، مثلاً در حوزه اخلاق امکان شناخت مطلق وجود ندارد
این را هم مىافزاییم که میان شک و شکاکیت تفاوت وجود دارد: شک به معنای دو دلی، نوعی حالت ذهنی و روانی است؛ در حالی که شکاکیت، آنچنان که یادآور شدیم، نوعی طرز فکر و مکتب مىباشد. بنابراین، شکاکیت به معنای نوعی نگرش است که بر پایه نفی امکان شناخت استوار است، هر چند که حالت روانی و ذهنی پیروان این مکتب ظن باشد نه شک
مذهب یقین (معتقدان به امکان شناخت)
در برابر جریانهای منکر معرفت یقینی، گرایش معتقدان به امکان شناخت قرار دارد. این گرایش طیف وسیعی از فیلسوفان و دانشمندان، بلکه همه انسانها و حتی خود سوفسطاییان و شکاکان را در برمىگیرد
سقراط، افلاطون و ارسطو از نخستین کسانىاند که به مبارزه با سوفسطاییان پرداختند و با آشکار نمودن مغالطههای آنها، ثابت کردند که اشیاء قطع نظر از ادراک ما واقعیت دارند و آدمی مىتواند به آنها، همان گونه که هستند، شناخت پیدا کند؛ و تنها بایستی انسان به شیوهای صحیح فکر خود را راه ببرد تا حقایق را دریابد
اندیشمندان اسلامی نیز با اعتقاد به وجود جهان خارج و توانمندی فىالجمله انسان در شناخت آن، در زمره قایلان به امکان شناخت قرار دارند، و تحقق معرفت را نسبت به پارهای امور، بدیهی و بی نیاز از اثبات مىدانند. روشن است که مدعای این گروه و سایر طرفداران امکان شناخت، درست بودن همه آراء و اندیشههای بشری نیست؛ بلکه آنچه اینان بر آن پای مىفشرند امکان و وقوع معرفت یقینی در پارهای موارد است. اما اینکه قلمرو و گستره این شناخت تا کجاست، و از چه راههایی مىتوان به آن رسید؛ یا اینکه با چه معیاری مىتوان اندیشه صحیح را از ناصحیح تشخیص داد، همگی و همگی بحثهایی هستند که بایستی در بوته نقد و نظر مورد بررسی قرار گیرند و در آنها جای ادعای بداهت نیست
به هر حال، شکاکان و منکران معرفت یقینی برای اثبات مدعای خود دلایلی ارائه نمودهاند که به دلیل گستره مباحث و ضیق مجال تنها به بیان پارهای از دلایل طرفداران امکان شناخت خواهیم پرداخت که عمدتا نیز جنبه تنبیهی دارند و در پی جلب توجه منکران معرفت به آنچه ذهن هر انسانی به بداهت مىیابد هستند
دلایل امکان شناخت
پیش از طرح دلایل، یادآوری دو نکته خالی از فایده نیست
یکم: شناختهای انسان در یک تقسیم به دو پاره شناخت حضوری و شناخت حصولی تقسیم مىشوند. شناخت حضوری آگاهی شناسنده از واقعیت خارجی است بی آنکه میان فاعل شناسا و شىء مورد آگاهی هیچ گونه واسطه (حاکی) و حایلی در کار باشد. شناخت حصولی نیز آگاهی از واقعیتهای خارجی است ولی این بار از طریق و با واسطهگری صورتهای ذهنی. از اینرو، این نوع شناخت به حقیقی یا خطا بودن متصف مىگردد: تصویر ذهنی اگر با واقعیت خارجی مطابقت داشته باشد شناخت پدید آمده حقیقی، و در غیر این صورت خطا و اشتباه خواهد بود
ولی در علم حضوری که پای صورت ذهنی به میان نمىآید و در نتیجه، مقایسهای هم میان آن و واقعیت خارجی صورت نمىگیرد، سخن از حقیقت و خطا هم گفته نمىشود؛ بلکه همواره یافت شناسنده یافت واقع خواهد بود
دوم: از جمله اموری که مىتوانند متعلق شناخت یقینی قرار گیرند، صور و مفاهیم ذهنی، حالات، کیفیات و انفعالات نفسانی مانند: غم، شادی، فراموشی، شک، یقین، و حتی خود باورها و تصدیقات انسان است. این امور گرچه به علم حضوری برای شناسنده معلوماند، ولی همزمان، تصویر حکایتگر آنها نیز در ذهن شناسنده شکل مىگیرد؛ و به این ترتیب، معلوم او به علم حصولی هم خواهند بود. و سرّ اینکه پس از زایل شدن حالات روانی، باز انسان مىتواند همانها را به یاد بیاورد، در حدوث و بقای همین علم حصولی نهفته است
اکنون، با در نظر داشتن این دو نکته، به ذکر و توضیح ادلّه امکان یقین مىپردازیم
دلیل اوّل؛59 دلیل مبتنی بر استحاله اجتماع نقیضان
پیش از هر چیز باید گفت: منکر امکان شناخت یا فردی است متحیر و سرگردان و یا فردی است معاند و ستیزهجو؛ و به دلیل همین تفاوت، شیوه برخورد نیز در هر مورد متفاوت از دیگری خواهد بود
متحیر کسی است که به دلیل پارهای امور دچار سردرگمی و شک گردیده است؛ این امور عبارتند از
الف. ناسازگاری آرای بزرگان اندیشه: اختلاف و گاه کاملاً در مقابل هم بودن اندیشههای برخی فلاسفه و دانشمندان، که همگی نیز سرامد عقل و دانشاند و هیچکدام برتری محسوسی بر دیگری ندارد، موجب گشته تا شخص در قبول و ترجیح یکی از اقوال دچار سرگردانی شود؛
ب. شنیدن سخنان ظاهرا شگفتآور و بسیار عجیب: گاه گفتههایی از برخی بزرگان فکری شنیده مىشود که بر حسب سرشت اولیه عقل به هیچ روی پذیرفتنی نیست؛ مثلاً “محال است یک چیز بیش از یک بار به رؤیت در آید؛ بلکه همان یک بار رؤیت شدنش هم محال است.” یا “هیچ چیز در خودش حاوی وجود نیست، بلکه در ارتباط و اضافه با دیگری دارای وجود مىشود.”60 و گفتههایی از این دست، شنونده را به تردید و حیرت گرفتار مىکند؛
ج. کنار هم قرار گرفتن برهانهایی چند که هر کدام نتیجهای غیر از دیگری به دست مىدهد: گاه درباره مطلبی که شخص پیرامونش مىاندیشد، دلایل و قیاسهایی وجود دارد که هر کدام چیزی متفاوت را اثبات مىکند، به گونهای که شخص مزبور توان برگزیدن یکی از براهین و کنار گذاردن باقی را ندارد
در این میان فیلسوف، یعنی کسی که از ثبوت واقعی اشیاء در خارج، به همان گونه که هستند، جستوجو مىکند، بایستی در برابر گروه متحیران دو راهکار زیر را در پیش گیرد
راهکار اول؛ حل شبهات و شکوک
برای این کار باید نکاتی چند را به شخص متحیر گوشزد کرد
یکی اینکه باید گفت: برای افراد انسان، حتی فرهیختگان و سردمداران دانش و اندیشه، امکان خطا وجود دارد؛ زیرا انسان برخلاف ملائکه الهی یا انسانهایی که به دلیل بهرهمندی از عنایات ویژه الهی از اشتباه مصون هستند، به دلیل گرفتار بودن در عالم طبیعت و محدودیتهای دیگر چه بسا به اشتباه افتد و راه به خطا ببرد؛ ولی با این حال، اشتباهات گهگاه بزرگان فکری دلیل بر پنداری و غیرواقعی بودن همه شناختها، از جمله شناختهای یقینی و صادق، نیست
دیگر آنکه، نمىتوان انتظار داشت همه مردان اندیشه از جهت نیل به شناخت واقعی در یک درجه و رتبه قرار گیرند، و از اینرو، کاملاً پذیرفته خواهد بود که برخی از ایشان مطالبی سخت، تو در تو و دیر یاب را یافته باشند که دیگران از درک آن عاجز ماندهاند
سوم اینکه، چه بسا اندیشمندی در مورد و قلمرویی از دانش توفیق بیشتری در شناخت واقع پیدا کرده باشد، ولی در قلمرویی دیگر چنین موفقیتی نداشته باشد، و به جای او کس یا کسان دیگری به موهبت کشف واقع نایل آمده باشند. بنابراین، همین توفیق کمتر یا فزونتر در شناخت واقع زمینه اختلافات فکری را فراهم مىآورد؛ اختلافاتی که کاملاً معقول و منطقی هم هستند
چهارم اینکه، بیشترینه فیلسوفان با وجود آنکه آشنای به دانش منطق و قواعد آن هستند، ولی در عمل از آن بهره نمىجویند و اندیشه خود را بىاستمداد از دادههای منطق به تکاپو وا مىدارند. روشن است در چنین حالتی به سان سواری مىمانند که بر مرکبی چموش نشسته، و عنان آنرا هم رها کرده تا به هر سوی که اقتضای طبع آن است بتازد. در این صورت، آنچه جای تردید ندارد دور افتادن سوار از مسیر صواب، و نرسیدنش به منزل مقصود است
و اما درباره سخنان به ظاهر نامقبول و نامعقول برخی بزرگان نیز باید گفت: شیوه این عده چنین بوده که گاه جملاتی مىگفتهاند که دارای ظاهری ناپذیرفتنی و خردستیز بوده، به گونهای که چه بسا شنونده از شنیدن آنها دچار اشمئزاز مىگردد؛ ولی در واقع، باطن این گفتهها کاملاً حق و صواب است. و اگر با چنان ظاهری عرضه گردیدهاند به دلیل مصلحتهایی ویژه بوده، به نحوی که اگر با صراحت و روشنی گفته مىشده، پیامدش مفسدههایی سترگ بوده است
این روش بیان، نه تنها در اندیشهوران بزرگ، که در پیامبران الهی نیز وجود دارد، و در قرآن کریم و روایات نبوی صلىاللهعلیهوآله نیز دارای نمونههای فراوانی است. با این تفاوت که بر خلاف اندیشهوران یاد شده، انبیای الهی به دلیل بهرهمند بودن از قوه عصمت از هر گونه لغزش و خطایی مصونند و هر آنچه مىگویند حق و عین صواب است
راهکار دوم؛ تنبیه به نبود واسطه میان نفی و اثبات
کلمات کلیدی :