ارسالکننده : علی در : 95/4/18 3:42 صبح
مقاله فرایند امنیتی اطلاعات تحت فایل ورد (word) دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فرایند امنیتی اطلاعات تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فرایند امنیتی اطلاعات تحت فایل ورد (word)
روش شناسی معیار خطر
درس 7 فرآیند امنیتی اطلاعات
ارزیابی آسیب پذیری در سطح سیستم
ارزیابی خطر در سطح شبکه
ارزیابی خطر در سطح سازمان
حسابرسی
تست نفوذ
ارزیابی
شبکه رایانه ای
امنیت فیزیکی
سیساتها و روشها
احتیاطها(هشدارها)
آگاهی
مردم
میزان کار
رویکرد (نگرش)
وفاداری
تجارت
نتایج ارزیابی
تدبیر
انتخاب ترتیب گسترش سیاستها
به روز کردن تدابیر موجود
به کارگیری
سیستمهای گزارش دهنده امنیتی
استفاده از مونیتورینگ
اسکن آسیب پذیری سیستم
رعایت سیاست
سیستمهای تائید
ایمنی اینترنت
سیستمهای تشخیص مزاحمت
رمز گذاری
الگوریتم
مدیریت کلیدی
ایمنی فیزیکی
کارکنان
آموزش آگاهی دهنده (هشدار آموزشی)
کارکنان
مسئولان
توسعه دهندگان
کارکنان ایمنی
حسابرسی
حسابرسی عمل به سیاست
ارزیابیهای دوره ای و جدیدپروژه
آزمایشات نفوذ
روش شناسی معیار خطر
ظاهرا در زمان سنجش خطر میزان پرسشها بسیار بیش از پاسخهاست. اگر بتوان این خطرها را بر حسب ارزش مالی تعیین کرد این فرآیند بسیار ساده تر خواهد بود. اما واقعیت چیز دیگری و اینکار عملا ممکن نیست. بنابراین باید از اطلاعات موجود در جهت سنجش خطر بهره جست. برای هر خطر خلاصه ای از بهترین ، بدترین و محکمترین وضعیت تهیه کنید. سپس برای هر معیار خطر (پول،زمان،منابع،شهرت و زیان تجاری) میزان آسیب هر وضعیت را مشخص کنید. شرح کار خود را بر اساس این معیارها تنظیم کنید
بهترین وضعیت: سازمان بلافاصله متوجه نفوذ میشود. مشکل سریعا برطرف میشود و اطلاعات در بیرون سازمان درز میکند. کل خسارت ناچیز است
بدترین وضعیت: یکی از مشتریان متوجه نفوذ میشود و این قضیه را به اطلاع سازمان میرساند. مشکل بلافاصله برطرف نمیشود. اطلاعات مربوط به این نفوذ در اختیار رسانهها قرار گرفته و در مطبوعات چاپ میشود. هزینه کل خسارت بالاست
محتمل ترین وضعیت: نفوذ بعد از مدتی تشخیص داده میشود. برخی اطلاعات مربوط به این حادثه به مشتریان درز میکند نه کل آن لذا سازمان قادر به کنترل بخش اعظم اطلاعات است. میزان کل خسارت متوسط است
ویژگیهای محتمل ترین وضعیت را میتوان بر اساس شرایط/ امنیتی حقیقتی حاکم بر سازمان تعیین نمود. در برخی موارد محتمل ترین وضعیت بدترین وضعیت است
اکنون برای هر خطر معین نتایج احتمالی هر معیار خطر را مشخص نمائید. پرسشهای زیر را بپرسید
- هزینه یک نفوذ موفق چقدر است؟ زمان گفتگو و ردیابی کارکنان، زمان مشاوره و هزینه تجهیزات جدید
- اصلاح یک نفوذ موفق چقدر زمان میبرد؟ آیا یک نفوذ موفق بر محصول جدید یا برنامههای تولید موجود تاثیر میگذارد؟
- این حادثه چه تاثیری نام و شهرت سازمان دارد؟
- آیا یک نفوذ موفق باعث شکست تجاری میشود؟ اگر بله، چه مقدار و به چه صورت؟
زمانی که به هر سوال پاسخ میدهید جدولی بکشید که نتایج احتمالی هر خطر را نشان دهد. سپس میتوانید از این اطلاعات برای گسترش روشهای مناسب مدیریت خطر استفاده کنید
درس 7 فرآیند امنیتی اطلاعات
ایمنی اطلاعات یک فرآیند پویشگرا در مدیریت خطر است. بر خلاف یک الگوی واکنشی که در آن سازمان قبل از اقدام برای محافظت از منابع اطلاعاتی حادثه ای را تجربه میکند، مدل پویشگرا قبل از بروز تخلف اقدام میکند. در مدل واکنش میزان کل هزینه مربوط به امور امنیتی نامشخص است
کل هزینه ایمنی= هزینه حادثه+ هزینه چاره جوئی
متاسفانه هزینه حادثه تا زمان وقوع آن نامشخص است. از آنجائیکه سازمان قبل از بروز حادثه هیچ اقدا مینکرده است ن میتوان هزینه بروز احتمالی حادثه را تخمین زد. لذا مادامیکه حادثه ای بروز نکرده میزان ریسک سازمان نامشخص است
خوشبختانه، سازمانها میتوانند هزینه امنیت اطلاعات را کاهش دهند. برنامه ریزی مناسب ومدیریت خطر هزینه بروز یک حادثه را اگر از بین نبرد به میزان قابل ملاحظه ای کاهش میدهد. چنانچه سازمان بیش از بروز حادثه اقدامات لازم را انجام داده و از بروز حادثه ممانعت به عمل آورده باشد هزینه آن چنین برآورد میشود
هزینه امنیت اطلاعات= هزینه چاره جوئی
توجه داشته باشید که
هزینه حادثه + هزینه چاره جوئی << هزینه چاره جوئی است
انجام اقدام مناسب پیش از بروز یک روش پویشگر در امنیت اطلاعات است. در این روش سازمان نقاط ضعف خود را مشخص میکند و میزان خطری را که سازمان در زمان بروز حادثه با آن مواجه خواهد شد را مشخص میکند.اکنون سازمان میتواند راه حلهای مقرون به صرفه را برگزیند. این نخستین قدم در فرآیند امنیت اطلاعات است
فرآیند امنیت اطلاعات (رجوع کنید به شکل 1-7) یک فرایند متفاوت است که از 5 مرحله مهم تشکیل یافته است
1- ارزیابی وتشخیص 2- سیاست و تدبیر 3- اجرا و به کار 4- آموزش 5- حسابرسی
هرکدام از این مراحل به تنهائی برای سازمان ارزش و اعتبار به همراه دارند هر چند زمانی که همه با هم به خدمت گرفته شوند بنیانی را به وجود میآورندکه سازمان میتواند بر اساس آن خطر بروز حوادث امنیت اطلاعات را به نحوی کارآمد کنترل و مدیریت نماید
نوع ارزیابی سازمان تغییری در این اهداف ایجاد ن میکند. البته میزان نیل به هدف نیز به محدوده کار بستگی دارد. بطور کلی 5 نوع ارزیابی وجوددارد
ارزیابی آسیب پذیری در سطح سیستم
سیستمهای رایانه ای از نظر آسیب پذیریهای مشخص و اجرای سیاست اولیه مورد بررسی قرار میگیرند
ارزیابی خطر در سطح شبکه
کل شبکه رایانه ای و شالوده اطلاعات سازمان از نظر مناطق خطر مورد ارزیابی قرار میگیرد
ارزیابی خطر در سطح سازمان
کل سازمان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد تا خطراتی را که مستقیما دارائیهای سازمان را تهدید میکنند مشخص کند. کلیه انواع اطلاعات از جمله اطلاعات الکترونیکی و فیزیکی بررسی میشوند
حسابرسی
سیاستهای خاص بررسی شده و تابعیت سازمان از آنها مورد بازبینی قرار میگیرد
تست نفوذ
در این بحث فرض، بر این است که حسابرسی و تست نفوذ در مرحله حسابرسی پوشش داده میشوند. هر دو این ارزیابیها بیانگر نوعی شناخت قبلی از خطر و به انجام فعالیتهای امنیتی و مدیریت خطر است. هیچکدام از این ارزیابیها زمانی که سازمان تلاش میکند تا وضعیت ایمنی موجود درون سازمان را شناسائی کند مناسب نیست
ارزیابی شما باید بعد از جمع آوری اطلاعات از سه منبع اصلی صورت بگیرد
- مصاحبه با کارکنان
- بازبینی مدارک و اسناد
- بررسی فیزیکی
مصاحبه باید با افراد مناسبی صورت بگیرد که اطلاعاتی در مورد سیستمهای ایمنی موجود و نحوه عملکرد شرکت در اختیارتان بگذارند. ترکیب مناسب موقعیت کارکنان و مدیریت بسیار حائز اهمیت است. مصاحبهها نباید خصمانه باشند. مصاحبه کننده باید سعی کند با توضیح هدف ارزیابی و اینکه فرد مصاحبه شوند چگونه میتواند در حفظ اطلاعات سازمان کمک کند به وی آرامش دهد. همچنین باید به مصاحبه شونده اطمینان داد که در بیان اطلاعات نا میاز وی به میان نخواهد آمد
همچنین باید کلیه سیاستهای حفظ ایمنی موجود و نیز مدارک مهم و اصلی وضع موجود مورد بازبینی قراربگیرند. این بررسی نباید به مدارکی کامل شده از محدود شود. اسناد پیش نویش نیز باید بررسی شوند
آخرین اطلاعاتی که باید جمع آوری شود مربوط به بررسی فیزیکی تسهیلات سازمان است. در صورت امکان کلیه وسایل و اتاقها را بررسی کنید
ارزیابی
فرآیند ارزیابی اطلاعات با ارزیابی آغاز میشود. ارزیابی به پرسشهای بنیادین “ماکه هستیم؟” و “کجا میرویم؟” پاسخ میدهد. ارزیابی برای تعیین ارزش مجموعه اطلاعات یک سازمان، میزان تهدیدها و آسیبهای اطلاعاتی و اهمیت خطرپذیری سازمان مورد استفاده قرار میگیرد. واضح است که این مرحله حائز اهمیت است زیرا بدون آگاهی از وضعیت موجود خطری که ذخیره اطلاعاتی یک سازمان را تهدید میکند به کارگیری یک برنامه امنیتی مناسب برای حفظ این گنجینه اطلاعاتی غیرممکن است
این امر با روش مدیریت خطر که در ذیل آمده میسر میشود. پس از تعیین نوع و میزان خطر میتوانید راهکارهای مقرون به صرفه ای را برای کاهش یا از بین بردن خطر برگزینید
اهداف ارزیابی ایمنی اطلاعات عبارتند از
- تعیین ارزش ذخیره اطلاعات
- تعیین آنچه که حریم، کلیت، موجودیت و / یا قابل قبول بودن اطلاعات را تهدید میکند
- تعیین آسیبهای موجود حاصل از فعالیتهای فعلی سازمان
- تعیین خطراتی که به خاطر وجود اطلاعات سازمان را تهدید میکنند
- توصیه تغییراتی که به خاطر وجود اطلاعات سازمان را تهدید میکنند
- توصیه تغییراتی جهت کاهش خطر تا حد قابل قبول
- ارائه شالوده ای که بر اساس آن بتوان طرح ایمنی مناسبی به وجود آورد
هنگام ارزیابی یک سازمان،موارد ذیل را بررسی کنید
- شبکه سازمان
- اقدامات امنیتی فیزیکی در سازمان
- سیاستها و روشهای فعلی سازمان
- اقدامات احتیاطی که سازمان در نظر گرفته است
- میزان آگاهی کارکنان از مسائل امنیتی
- کارکنان سازمان
- میزان کار کارکنان
- برخورد و نگرش کارکنان
- وفاداری کارکنان به سیاستها و روشهای موجود
شبکه رایانه ای
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/18 3:42 صبح
مقاله تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیّال مقوله جوهر تحت فایل ورد (word) دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیّال مقوله جوهر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیّال مقوله جوهر تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
مسافت حرکت
اشکال فخر رازی
نقد اشکال فخر رازی
فرد آنی و فرد سیّال مقوله
رابطه حرکت، مسافت، و زمان
مسافت حرکت: مقولهها
دیدگاه مشّائیان
دیدگاه ملّاصدرا
دیدگاه علّامه طباطبائی
تصویر حرکت در جوهر
تصویر فرد سیّال جوهر جسم بدون فرد سیّال عرض
تصویر فرد سیّال جوهر جسم با فرد سیّال عرض
موضوع حرکت جوهری
نتایج بحث فیلسوفان مشّائی درباره موضوع حرکت:
امکان حرکت جوهری
وقوع حرکت جوهری
دلایل حرکت جوهری
دسته اول: اثبات حرکت جوهری بدون توجه به حرکت در اعراض
دسته دوم: اثبات حرکت جوهری از راه حرکت در اعراض
نتیجهگیری
••• منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیّال مقوله جوهر تحت فایل ورد (word)
ـ حسنزاده آملی، حسن، ادلّهای بر حرکت جوهری، بیجا، الف. لام. م، 1380
ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، بدایهالحکمه، تصحیح و تعلیق عباسعلی زارعی سبزواری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1420، چ هفدهم
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدی بر فلسفه اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1384، چ چهارم
ـ ـــــ ، نظام حکمت صدرایی، تهران، سمت، 1385
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازی)، الحکمهالمتعالیه فی الاسفارالاربعه العقلیه، قم، مصطفوی، 1379، چ دوم
ـ ـــــ ، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، کتابخانه طهوری، 1363
چکیده
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملّاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد میکردند. سرانجام، ملّاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونهای که اعتقاد به این حرکتْ نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملّاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری میپردازد
در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیّال مقوله جوهر، تلاش میکند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارائه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بینیازی حرکت از موضوع را اثبات میکند، و در پایان، با نیمنگاهی که به دلایل حرکت جوهری میاندازد، این دلایل را در دستهبندی تازهتری قرار میدهد
کلیدواژهها: تغیر جوهری، حرکت جوهری، حرکت عرضی، مسافت حرکت، مقوله، زمان، موضوع
مقدّمه
مسئله حرکت جوهری یکی از اساسیترین مباحث حکمت متعالیه شمرده میشود. پیش از ملّاصدرا، متفکران سرزمینهای اسلامی و حتی غیراسلامی، غالبا حرکت جوهری را انکار میکردند؛ امّا این حکیم توانست، با دلایل فراوانی، حرکت جوهری را اثبات کند و به نتایج بسیار مهمی در اینباره دست یابد
پیش از ورود به بحث حرکت جوهری، لازم است که بحثهای مقدّماتیتری را طرح کنیم: اصل تغییر و انواع آن، حرکت و تعریف آن، انواع لوازم حرکت، و غیره. با این حال، برای رعایت اختصار کلام، بحث را فقط با یکی از لوازم حرکت ـ که مستقیما با حرکت جوهری در ارتباط است ـ آغاز میکنیم: «مسافت حرکت». البته، ناچاریم در ادامه به «موضوع حرکت» نیز بپردازیم. همچنین، در این نوشتار، از راه نگاه ژرفتر به بحث مسافت حرکت، تبیین فرد سیّال مقوله، و ارائه تصویر روشنی از حرکت جوهری، سعی میکنیم به فهم بهتر حرکت جوهری کمک نماییم. ضمن اینکه، امکان وقوع حرکت جوهری را تبیین، و دلایل آن را دستهبندی و برخی را طرح خواهیم کرد
مسافت حرکت
وقوع حرکت، بدون «مسافت»، امکان ندارد؛ به همین ترتیب، لوازم دیگر حرکت نیز کموبیش در تحقق آن نقش دارند. در آغاز، این پرسش رخ مینماید که: مسافت حرکت چیست؟ فیلسوفان، در پاسخ به این پرسش، معمولاً از «مقوله» یاد میکنند و میگویند: مسافت حرکت همان مقولهای است که حرکت در آن جریان دارد؛ به تعبیر دقیقتر، مسافت حرکت مقولهای است که متحرک در زمان حرکت، در هر «آن»، نوع یا صنفی از آن را دارد که غیر از نوع یا صنفی است که پیش یا پس از آن «آن» دارد. روشنتر اینکه مسافت حرکت مقولهای است که متحرک در زمان حرکت، در هر «آنِ» فرضی، فردی از آن را دارد که غیر از فردی است که پیش یا پس از آن «آنِ» فرضی دارد
گفتنی است، هر کدام از این افراد در یک نوع یا صنف از یک مقوله قرار میگیرند؛ بنابراین، همه این افراد در ضمن یک نوع مقوله یا یک صنف قرار نمیگیرند. برای مثال هنگامی که مقوله کمّ به منزله مسافت حرکت قرار میگیرد، در هر «آنِ» فرضی، اندازه خاصّی به حساب میآید که از نوع یا صنف کمّ پیشین نیست. از اینرو، چند فرد زمانی مصداق یک نوع یا صنف از مقوله کمّ قرار میگیرند که مقدار آنها مساوی باشد؛ در حالی که در حرکت کمّی، در هر «آنِ» فرضی، اندازه آن با اندازه پیشین فرق دارد. بر این اساس، هر فرد در یک نوع یا دستکم در یک صنف از آن مقوله قرار دارد
در تصویر مسافت حرکت، لااقل چهار فرض را میتوان تصور کرد
1 مقولهای که مسافت حرکت واقع میشود همان موضوع حرکت باشد. بر این اساس، حرکت وصفی برای مقوله خواهد بود؛ مثلاً اگر مسافت حرکت کیف باشد، میتوان گفت: الکیف متحرک
2 مقولهای که مسافت حرکت واقع میشود واسطه در عروض حرکت بر موضوع باشد
3 مقولهای که مسافت حرکت واقع میشود جنس حرکت باشد: مقوله جنس، و حرکت یکی از انواع آن باشد. بر این اساس، اگر حرکت در مقوله کیف پذیرفته شود، کیف دستکم به دو نوع کیف متحرک و کیف ساکن تقسیم میشود
4 متحرک در زمان حرکت، در هر «آن»، نوع یا صنفی از مقولهای را دارد که مسافت حرکت واقع میشود و این نوع یا صنف غیر از نوع یا صنفی است که پیش یا پس از آن «آن» دارد. همچنین، از آنجا که نوع یا صنف در ضمن فرد تحقق پیدا میکند، باید فرد را جانشین نوع یا صنف کرد. از نظر ملّاصدرا، فقط این فرض (چهارم) پذیرفتنی است؛ فرضهای سهگانه دیگر ناتماماند.[105]
اشکال فخر رازی
فخر رازی در تصویر حرکت در مقوله کمّ و کیف، اشکالی را بر کلام فلاسفه وارد ساخته است. این اشکال را میتوان به مقولههای دیگری هم تعمیم داد که مسافت حرکت قرار میگیرند. به باور فخر رازی، اگر در هر «آن» نوعی از مقوله کمّ یا کیف و به تعبیری دقیقتر فردی از آن تحقق یابد، به گونهای که در دو «آن» یک فرد از آن مقوله وجود نیابد، یا حرکتی روی نمیدهد یا تتالی آنات روی میدهد. بر این اساس، با توجه به تعمیم مذکور، میتوان گفت: مسافت قرار گرفتن هر مقوله را یا باید به معنای نفی حرکت دانست یا باید ملازم با تتالی آنات پنداشت. اینکه در هر «آن» فردی از مقوله تحقق یابد، به گونهای که در دو «آن» یک فرد از آن مقوله وجود نیابد، یا بدین معناست که هیچیک از انواع مقوله موردنظر به صورت بالفعل در خارج تحقق ندارند و فقط ممکن است موجود بشوند (که در این صورت، در این مقوله، حرکتی رخ نمیدهد)، یا بدین معناست که انواع مقوله به صورت بالفعل تحقق دارند (که در این صورت، هر کدام در یک «آنِ» جداگانه موجودند و بین آنها زمانی نیست؛ از اینرو، تتالی آنات که محال است رخ میدهد.)[106]
نقد اشکال فخر رازی
تصویری که ملّاصدرا از مسافت حرکت ارائه میکند هیچکدام از نفی حرکت و تتالی آنات را به دنبال ندارد؛ زیرا بالقوّه بودن افراد مذکور به معنای نفی حرکت نیست، بلکه صرفا به این معناست که جسم متحرک، به نحو نامتمایز و اجمال، واجد افراد مقوله مزبور و به اصطلاح واجد افراد مسافت است. از اینرو، این افراد به نحو «نامتمایز» موجودند. پس، تتالی آنات نیز روی نمیدهد؛ زیرا افراد مذکور بالقوّهاند و به صورت اجمال و نامتمایز وجود دارند؛ به این معنا که متحرک در حین حرکت، در هر «آن» فرضی، فردی بالقوّه ـ نه بالفعل ـ از مقوله مزبور را داراست.[107]
شاید گفته شود که قوام افراد به تمایز و تشخّص است؛ از اینرو، افراد مذکور، به علّت نداشتن تمایز، در خارج موجود نمیشوند. زمانی این افراد وجود پیدا میکنند که حرکت قطع شود؛ امّا چون حرکت قطع نمیشود، هیچگاه مقولهای که مسافت حرکت قرار میگیرد فرد بالفعلی نخواهد داشت. بنابراین، جسم متحرک در حین حرکت در هیچ مقولهای نخواهد بود: نه در کمّ، نه در کیف، نه در وضع و نه در أین. پرواضح است که این نتیجه پذیرفتنی نیست.[108]
محقق دوانی در پاسخ به این اشکال میگوید: جسم متحرک فقط پیش از حرکت (در حال قوّه محض) و پس از حرکت (در حال فعل محض) دارای اعراض مذکور است؛ از اینرو، در حال حرکت، بین آنها قرار دارد. بر این اساس، جسم یا باید واجد اعراض و فرد آنها باشد یا باید بین اعراض قرار گیرد که در این صورت، تنها متحرک در آن مقوله است و فردی از آن مقوله به حساب نمیآید
و القدر الضروری هو أن الجسم لایخلو عن تلک الاعراض و التوسط فیها و أمّا أنّه لایخلو من أفرادها بالفعل فلیس ضروریا و لامبرهنا علیه بل البرهان ربّما اقتضی خلافه.[109]
با این حال، ملّاصدرا پاسخ مزبور را نمیپذیرد؛ زیرا متحرک همچنان جسم است و جسم، بدون أین، وضع، کمّ، و کیف (و اعراض دیگر)، وجود خارجی ندارد؛ بنابراین، مسافت حرکت را باید به گونهای تبیین کرد که با این مشکل روبهرو نشود.[110]
فرد آنی و فرد سیّال مقوله
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/18 3:42 صبح
مقاله صاحبان حق تحت فایل ورد (word) دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله صاحبان حق تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله صاحبان حق تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
صاحبان حق
الف) حق اللّه
ب) حقوق غیرخدا
1 حقوق انسانها
2 حقوق حیوانات
3 حقوق گیاهان
4 حقوق جمادات
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله صاحبان حق تحت فایل ورد (word)
ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، قم، صحفى، 1379
ـ آربلاستر، آنتونى، لیبرالیسم غرب: ظهور و سقوط، ترجمه عبّاس مخبر، تهران، مرکز، چ سوم، 1377
ـ ابنشعبه حرّانى، حسن، تحفالعقول، تصحیح علىاکبر غفارى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، چ چهارم، 1384ق
ـ ابنعلى عاملى، زینالدین، الروضهالبهیه فى شرح اللمعه الدمشقیه، تحقیق سیدمحمّد کلانتر، قم، داورى، 1410ق
ـ بحرانى، یوسف، الحدائق الناضره، قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1363
ـ پیشوایى، مهدى، تاریخ اسلام، قم، دفتر نشر معارف، 1382
ـ حجاج نیشابورى، مسلم بن، صحیح مسلم، بیروت، داراحیاء التراثالعربى، ط. الثالثه، بىتا
ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائلالشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت لإحیاء التراث، 1412ق
ـ رابرتسون، دیوید، فرهنگ سیاسى معاصر: کلید آشنایى با ایدئولوژىها و اصطلاحات پیچیده سیاسى، ترجمه عزیر کیاوند، تهران، البرز، 1375
ـ رازى، فخرالدین، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق
ـ زمخشرى، محمودبن عمر، الکشّاف، قم، البلاغه، ط. الثانیه، 1415ق
ـ سبحانى، جعفر، فروغ ابدیت: تجزیه و تحلیل کاملى از زندگانى پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1374
ـ صدر، بنتالهدى، سایههایى در پى خورشید: زن در زندگى و مکتب پیامبر صلىاللهعلیهوآله، ترجمه محمود شریفى، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1371
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدّمه و پاورقى مرتضى مطهّرى، قم، دارالعلم، 1350
ـ ـــــ ، المیزان فى تفسیرالقرآن، قم، منشورات جماعه المدرسین، 1417ق
ـ طبرسى، فضلبن حسن، مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن، تهران، ناصر خسرو، چ دوم، بىتا
ـ فریدمن، جین، فمینیسم، ترجمه فیروزه مهاجر، تهران، آشیان، 1381
ـ کلینى، محمّدبن یعقوب، الکافى: الاصول و الروضه، کتاب العشره، شرح جامع محمّدصالح مازندرانى، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1388ق
ـ گروه تاریخ اسلام، مرکز بررسى و تحقیقات واحد آموزش عقیدتى ـ سیاسى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، نقش زنان مسلمان در جنگ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1376
ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ دوم، 1365
ـ مصباح، محمّدتقى، نظریه حقوقى اسلام: حقوق متقابل مردم و حکومت، نگارش محمّدمهدى نادرى و محمّدمهدى کریمىنیا، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382
ـ مطهّرى، مرتضى، بیست گفتار، قم، جامعه مدرسین، چ هفتم، 1361
ـ ـــــ ، حکمتها و اندرزها، تهران، صدرا، چ چهاردهم، 1381
ـ مطهّر، یوسفبن علىبن، قواعد الاحکام، قم، منشورات الرضى، بىتا
ـ مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1354
ـ مکنزى، یان و دیگران، مقدّمهاى بر ایدئولوژىهاى سیاسى، ترجمه م. قائد، تهران، مرکز، 1375
ـ نبویان، سیدمحمود، «معنا و ماهیت حق»، معرفت فلسفى، ش 16 (تابستان 1386)، ص 157ـ192
ـ نجفى، محمّدحسن، جواهرالکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ هشتم، 1365
ـ واتکینز، سوزان آلیس، فمینیسم، ترجمه زیبا جلالى نائینى، شیراز، قدم اول، چ دوم، 1381
ـ هىوود، آندرو، درآمدى بر ایدئولوژىهاى سیاسى، ترجمه محمّد رفیعى مهرآبادى، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، 1379
ـ یزدانى، عباس و بهروز جندقى، فمینیسم و دانشهاى فمینیستى: ترجمه و نقد تعدادى از مقالات دائرهالمعارف فلسفى روتلیج، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1382
- Axford, Barrie et al, Politics: An Introduction, London, Routledge,
- Bittle, N. & M. Cap, Man and Morals: Ethics, The Bruce Publishing Company Milwaukee,
- Campbell, Tom, Right: A Critical Introduction, London, Rutledge,
- Heywood, Andrew, Political Ideas and Concepts: An Introduction, London, Macmillan,
- —– , Political Theory: An Introduction, third edition, NewYork, Palgrave Macmillan,
- Jones, Peter, Rights, NewYork, St. Martin’s Press,
- Jones, Tudor, Modern Political Thinkers and Ideas: An Historical Introduction, London and NewYork, Rutledge,
- Lyons, David, Rights, Welfare, and Mill’s Moral Theory, NewYork, Oxford,
- Rasmussen, B., & Douglas, J. Denuyl, Liberty and Nature: An Aristotelian Defense of Liberal Order, Chicago Open Court,
- Wellman, Carl, “Concepts of Right” in: Encyclopedia of Ethics, ed. Lawrence, C. Becker, Charlotte B. Becker, New York, Routledge,
چکیده
ثبوت حق در جهان خارج، مستلزم فرض متعلق و صاحب حق است. بدون چنین فرضى نمىتوان وجود هیچگونه حقى را در جهان خارج تصور کرد. یکى از مباحث اصلى در حوزه فلسفه حق، بحث صاحبان حق است. آیا وجود شرط یا شروطى درباره صاحب حق ضرورى است؟ آیا شعور و زندگى از شرایط مالک حق بودن است؟ آیا حیوانات، گیاهان و جمادات را مىتوان صاحب حق دانست؟ نویسنده در این مقاله به بررسى موضوع از دیدگاه صاحبنظران غربى پرداخته، آنها را با منابع اصیل اسلامى برابر مىنهد و نتیجه مىگیرد که برخلاف نظریات فلاسفه غربى وجود هیچگونه شرطى در موجودات براى صاحب حق بودن ضرورى نیست، و براى هر موجودى مىتوان حقوق تکوینى و نیز امکان داشتن حقوق اعتبارى را فرض کرد
کلیدواژهها: حق، صاحب حق، فلسفه حق، حقوق حیوانات و گیاهان و جمادات
مقدّمه
یکى از مباحث اصلى درباره حق، بحث صاحبان حق است. هر حقى در خارج، ضرورتا براى موجودى ـ یعنى صاحب حق ـ ثابت مىشود. امّا صاحب حق چه ویژگىاى باید داشته باشد، تا حق براى او ثابت شود؟ آیا هر موجودى مىتواند مالک حق باشد؟ آیا حق منحصر به موجودات زنده و باشعور است؟ آیا مردگان، نسلهاى آینده، انسانهاى خوابیده، حیوانات، گیاهان و جمادات داراى حقوق هستند؟
صاحبان حق
چنانکه در نوشتار دیگرى که در همین مجله آمده است1 روشن شد، حق در معناى اصطلاحىاش به معانى بسیارى به کار مىرود؛ و مراد از حق در اصطلاح موردنظر، اصطلاح حق در ترکیب «حق داشتن» است، نه ترکیب «حق بودن». همچنین حق در ترکیب «حق داشتن» به معناى «امتیاز» است. هنگامى که مىگوییم پدر بر فرزندان خود حق اطاعت شدن دارد، یعنى پدر داراى «امتیاز» اطاعت شدن است
امّا فرض ثبوت حق در خارج، آشکارا مستلزم فرض موجودى است که حق براى او ثابت باشد. بدون فرض صاحب حق، لحاظ حق و ثبوت آن در خارج تصورپذیر نیست. حق همیشه «براى موجودى» ثابت مىشود. امّا آیا موجود باید صفات ویژهاى داشته باشد تا حق براى او ثابت شود؟
این مسئله پذیرفته شده است که اگر حق بخواهد مالکى داشته باشد، مالکانش مىتوانند «اشخاص» باشند. مقصود از اشخاص، انسانهاى بزرگسالىاند که توانایى کامل در اعمال قابلیتهاى خود دارند؛ امّا این تعریف از اشخاص همه انسانها را دربر نمىگیرد. آیا افراد بیهوش یا دیوانگان داراى حقاند؟ کودکان، جنین و نسلهاى آینده چطور؟ آیا حق با اتمام زندگى پایان مىیابد یا مردگان نیز داراى حقاند؟2 آیا حیوانات نیز حق دارند و اگر آرى آیا همهشان دارند یابرخى از آنها؟ آیا گیاهان نیز حقوقى دارند؟ ما نگران تخریب جنگلهاى بارانخیز آمازون و آلودگى رودخانههاییم؛ اما آیا مىتوان از این مسئله نتیجه گرفت که جنگلها و رودخانهها داراى حقاند؟ همچنین ما نگران از بین رفتن دستساختههاى بشر مانند آثار هنرى و ساختمانهاى زیبا هستیم؛ پس آیا باید فرض کنیم که نقاشىها، مجسمهها و ساختمانها حقى دارند؟
پاسخ به این پرسش که مالکان حق، چه موجوداتىاند، کاملاً وابسته به آن است که ما چه موضعى در برابر معناى حق بگیریم. براى نمونه، کسانى که نظریه «انتخاب»4 را پذیرفتهاند،حقوق را تنها براى موجوداتى ثابت مىدانند که قابلیت گزینش داشته باشند؛ به همین سبب، کودکان و همه کسانى را که قابلیت انتخاب و عمل بر پایه اراده عقلانى ندارند ـ مانند حیوانات، گیاهان و جمادات ـ فاقد حق مىدانند
کسانى که طرفدار نظریه «سود»6 هستند، معتقدند هر موجود داراى نفعى مىتواند صاحبحق نیز باشد؛ ولى مشکل این نظریه آن است که مفهوم «منفعت»، مفهومى لغزنده است و به گونه دقیق معین نیست کدام دسته از موجودات داراى منفعتاند تا صاحب حق به شمار آیند. در گستردهترین حالت این مفهوم، منفعت بیانگر هر چیزى است که براى موجودى، مفید باشد. از اینرو، کاملاً بامعناست اگر بگوییم به سود گیاهان است که خاک خوب و آب فراوان داشته باشند؛ یا به منفعت کوسههاست که منابع فراوانى از ماهىهاى کوچک براى خوردن داشته باشند. پس این موجودات باید داراى حق باشند
امّا در نظریه سود، گرچه منافع، شرط ضرورى صاحب حق بودن است، شرط کافى آن نیست. بدین جهت، گروهى معتقدند که منافع، منحصر به موجودات داراى شعور است؛ موجوداتى که دستکم درد و لذت را درک مىکنند. بنابر این نظریه، اگرچه گیاهان و سنگها حق ندارند، کوسهها و گوسفندان داراى حقاند. گاهى نیز قید دیگرى علاوه بر شعور افزوده مىشود. براى نمونه، گفته مىشود منافع، منحصر به موجود داراى شعورى است که قابلیت استفاده از زبان و افکار پیچیده، خودآگاهى، آگاهى از حیات و روبهرو شدن با مرگ را داشته باشد. در این صورت، حیوانات نیز صاحب حق نخواهند بود
ملاحظه مىشود که پذیرش هر نظریهاى درباره معناى حق، تأثیر مستقیمى بر تعیین دقیق مالکان آن دارد. بر پایه نظریه پذیرفته شده، حقْ امتیازى است که براى صاحب حق اثبات مىشود و فرض هیچگونه شرطى درباره صاحب حق، ضرورتى ندارد. از اینرو، حقها منحصر به موجودى ویژه نیست و مىتوان آنها را به موجودات گوناگون نسبت داد
در نگاهى کلى، مىتوان حق را از جهت مالکان آن به دو دسته حقاللّه و حق غیرخدا تقسیم کرد. حقوق غیرخدا ـ برخى از آنها که در عالم ماده فرض مىشوند ـ نیز به حقوق انسانها، حقوق حیوانات، حقوق گیاهان و حقوق جمادات تقسیمپذیر است.9 در اندیشه اسلامى، حقوق همه موجودات به رسمیت شناخته شده است. از اینرو، بنابر ترتیب مزبور، برخى از حقوق مالکان آنها را بیان مىکنیم
الف) حقاللّه
در اندیشه اسلامى درباره حق خداوند تأکیدهاى فراوانى شده است. قرآن کریم رعایت حق خداوند و اعطاى آن را از مردم مىخواهد.10 حضرت امیر علیهالسلام11 و امام سجّاد علیهالسلام12 حقوق خداوند را بیان، و تأکید کردهاند که ریشه هر حقى، حق خداوند است و حق اکبر خداوند بر بندگان این است که او را بپرستند و برایش شریک قایل نشوند. البته حقوق خداوند به تکوینى و اعتبارى تقسیم مىشود؛ یعنى خداوند بلندمرتبه هم داراى حقوق تکوینى است و هم حقوق اعتبارى
خداوند چون آفریدگار و مالک ماسواى خویش است، حق تصرف در آنها را دارد؛ حقى که تکوینى است. همچنین خداوند حق جعل حقوق را دارد و این حق منحصر به اوست. او حقوق را جهت استکمال انسانها برایشان اعتبار مىکند. حق جعل و اعتبار حقوق که خداوند داراى آن است، نه حقى اعتبارى، بلکه حقى تکوینى و ذاتى ـ یعنى ذاتى باب برهان ـ است. به دیگر سخن، اتصاف ذات خداوند به این حق، نیازمند هیچ واسطهاى نیست؛ زیرا در غیر این صورت تسلسل لازم خواهد آمد. وجه تسلسل این است که مىتوان پرسید این حق را چه کسى براى خداوند اعتبار کرده است؟ روشن است که هیچ موجودى جز خداوند حق جعل حق براى او را ندارد؛ و باید پذیرفت که حق جعل حقوق را، که براى خداوند ثابت است، خداوند براى خود اعتبار کرده است. آنگاه این پرسش مطرح مىشود که آیا خداوند حق داشته است که براى خود حق جعل حقوق را اعتبار کند. آن حق، اعتبارى است یا تکوینى؟ اگر آن حق نیز اعتبارى باشد، پرسش مزبور تکرار شده، تا بىنهایت ادامه خواهد داشت. از اینرو در میان حقوق خداوند باید به حقى برسیم که تکوینى است نه اعتبارى. خداوند به سبب اینکه آفریدگار و مالک ماسواى خویش است، حق ولایت و تصرف بر آنها و جعل حقوق و تکالیف برایشان دارد؛ حقى که غیراعتبارى و تکوینى است
اما این ابهام هست که آیا مىتوان براى خداوند حق اعتبارى فرض کرد. به عبارت دیگر، با توجه به معناى اعتبار ـ که عبارت است از اعطاى حد امرى حقیقى در مقام فرض به شىء دیگرى که آن امر حقیقى را نداردـ13 پرسش این است که خداوند چه چیزى را ندارد که براى خود اعتبار کند و در مقام فرض و اعتبار به خود بدهد؟ آیه 141 سوره «انعام» که مىفرماید در وقت درو و برداشت، حق خداوند را بدهید، (براى نمونه مقدار مشخصى گندم را باید به فقرا یا افراد دیگر بدهید)، این حق، اعتبارى است، نه تکوینى؛ زیرا اختصاصات و امتیازات تکوینى خداوند امورى نیستند که قابل اعطا از سوى انسانها باشند. امّا آیا مىتوان براى خداوند حق اعتبارى مزبور را فرض کرد؟ آیا اختصاص آن مقدار گندم به خداوند، امرى تکوینى نیست؟ به دیگر سخن، آیا اختصاص معلول به علت، امرى تکوینى نیست؟ اگر تکوینى است، اعتبار در اینجا چه معنایى مىتواند داشته باشد؟ هنگامى خداوند به صورت تکوینى امرى را واجد است، جایى براى اعتبار باقى نمىماند. آیا چنین اعتبارى لغو نیست؟
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/18 3:42 صبح
مقاله سیرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاریخ فلسفه تحت فایل ورد (word) دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سیرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاریخ فلسفه تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله سیرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاریخ فلسفه تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
مفهومشناسى و تحریر محلّ نزاع
فلاسفه و مسئله حدوث و قدم زمانى عالم
1 حدوث و قدم عالم از منظر فلاسفه یونان
الف) افلاطون و مسئله حدوث و قدم عالم
ب) ارسطو و مسئله حدوث و قدم عالم
ج) فلوطین و حدوث یا قدم عالم
د) برقلس
2 فلاسفه مسلمان
الف. فلسفه مشّاء و مسئله حدوث و قدم عالم
1) کندى (252 ق)
2) فارابى (339ق)
3) ابنسینا (428ق)
4) میرداماد (1041ق)
ب. فلسفه اشراق
1) شیخ اشراق (587ق)
2) شهرزورى (قرن هفتم)
ج) حدوث و قدم عالم در حکمت متعالیه
1) ملّاصدرا (1050ق)
2) ملّاهادى سبزوارى (1288ق)
د) حدوث و قدم عالم در دوران معاصر
1) علّامه طباطبائى
2) شهید مطهّرى
3) استاد جوادى آملى
4) استاد مصباح
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله سیرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاریخ فلسفه تحت فایل ورد (word)
ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، قم، مشهور، 1379
ـ آشتیانى، سید جلالالدین، منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1378
ـ ابنسینا، حسینبن عبداللّه، الاشارات و التنبیهات، قم، البلاغه، 1375
ـ ـــــ ، الشفاء، قم، مکتبه آیتاللّه العظمى مرعشى نجفى، 1404ق
ـ ابن فارس، احمدبن زکریا، معجم مقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام محمدهارون، قم، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامى، 1404ق
ـ ابن منظور، محمّدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1995م
ـ ابن ندیم بغدادى، محمّدبن اسحاق، الفهرست، تحقیق رضا تجدّد، تهران، بىنا، 1350
ـ ابوالبرکات بغدادى، هبهاللّهبن على، المعتبر فى الحکمه، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1373
ـ ارسطو، سماع طبیعى، ترجمه محمّدحسن لطفى، تهران، طرح نو، 1378
ـ افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمّدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، 1367
ـ توماس، هنرى، بزرگان فلسفه، ترجمه فریدون بدرهاى، تهران، علمى و فرهنگى، 1379
ـ تهانوى، محمّدعلى، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، 1996م
ـ جوادى آملى، عبداللّه، رحیق مختوم، قم، اسراء، 1382
ـ ـــــ ، شرح حکمت متعالیه، تهران، الزهراء، 1368
ـ جوهرى، اسماعیلبن حمّاد، الصحاح، تاج العله و صحاح العربیه، بیروت، دارالملایین، 1990م
ـ حسینى کوهسارى، سیداسحاق، تاریخ فلسفه اسلامى، تهران، امیرکبیر، 1382
ـ راغب اصفهانى، حسینبن محمّد، المفردات فى غریب القرآن، تهران، المکتبه المرتضویه، 1332
ـ سبزوارى، ملّاهادى، شرح منظومه، تهران، ناب، 1369ـ1379
ـ سهروردى، شهابالدین، حکمه الاشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1373
ـ ـــــ ، هیاکل النور، تهران، نقطه، 1379
ـ شهرزورى، محمّدبن محمود، رسائل الشجره الالهیه، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، 1383
ـ شهرستانى، محمّدبن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمّد بدران، قم، الشریف الرضى، 1364
ـ ـــــ ، مصارعه الفلاسفه، قم، مکتبه آیتاللّه العظمى مرعشى نجفى، 1405ق
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایه الحکمه، با تعلیقات غلامرضا فیّاضى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382
ـ طوسى، نصیرالدین، مصارع المصارع، تحقیق حسن معزّى، قم، منشورات مکتبه آیتاللّه العظمى المرعشى النجفى، 1405ق
ـ عبودیت، عبدالرسول، درآمدى به نظام حکمت صدرایى، تهران / قم، سمت / مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1385
ـ غرویان، محسن، «حدوث اسمى»، معرفت، ش 5، تابستان 1372، ص 23ـ28
ـ غزالى، محمّدبن محمّد، تهافت الفلاسفه، بیروت، دارالفکر، 1993م
ـ فارابى، ابونصر، الجمع بین رأیى الحکیمین، تهران، الزهرا، 1405ق
ـ ـــــ ، السیاسه المدنیه، بیروت، مکتبه الهلال، 1996م
ـ فخر رازى، محمّدبن عمر، المباحث المشرقیه فى علم الالهیات و الطبیعیات، قم، بیدار، 1411ق
ـ ـــــ ، المطالب العالیه، تحقیق حجازى سقا، بیروت، دار الکتاب العربى، 1407ق
ـ ـــــ ، محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، تقدیم سمیح دغیم، بیروت، دارالفکر اللبنانى، 1992م
ـ فراهیدى، خلیلبن احمد، العین، قم، دارالهجره، 1405ق
ـ کربن، هانرى، مقدّمه کتاب قبسات، تهران، دانشگاه تهران، 1367
ـ کندى، یعقوببن اسحاق، رسائل الکندى الفلسفیه، تعلیق محمّد ابوریده، چ دوم، قاهره، دارالفکر العربى، بىتا
ـ گروهى از نویسندگان، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرهالمعارف اسلامى، 1369
ـ مصباح، محمّدتقى، تعلیقه على نهایه الحکمه، قم، مؤسسه در راه حق، 1405ق
ـ مطهّرى، مرتضى، آشنایى با علوم اسلامى، تهران، صدرا، 1367
ـ ـــــ ، حرکت و زمان در فلسفه اسلامى، تهران، حکمت، 1375
ـ ـــــ ، مجموعه آثار، تهران، صدرا، بىتا
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1981م
ـ ـــــ ، رساله فى الحدوث، تحقیق سیدحسن موسویان، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1378
ـ ـــــ ، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوى، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگى، 1363
ـ نراقى، ملّامهدى، اللمعه الالهیه و الکلمات الوجیزه، تصحیح سید جلالالدین آشتیانى، مشهد، انجمن فلسفه، 1357
ـ هاشمى حائرى، الهه، فلسفه یونان از نگاهى دیگر، تهران، مشکوه، 1373
چکیده
حدوث و قدم زمانى عالم، به معناى ابتدا داشتن یا ازلى بودن عالم، از مسائلى است که از دیرباز، در میان عالمان مسلمان و غیرمسلمان، موضوع بحث بوده است. در این نوشتار، به بررسى این مسئله در تاریخ فلسفه پرداخته و به این نتیجه رسیدهایم که طرح موضوع «حدوث و قدم زمانىِ عالم» به یونان باستان برمىگردد؛ براهین برخى از فلاسفه آن سامان از جمله برقلس تأثیر بسزایى در رواج نظریه قدم زمانىِ عالم داشته است. طرفداران مکتبهاى مشّاء و اشراق، اغلب به نظریه قدم زمانىِ عالم گرایش داشتند؛ امّا در حکمت متعالیه، نگرشى جدید درباره این مسئله پدید آمد و نظریه حدوث زمانىِ عالم برترى نسبى یافت
کلیدواژهها: حدوث، قدم، حدوث و قدم زمانى، حدوث و قدم ذاتى، فلسفه
مقدّمه
تأمّلات فیلسوفانه در مسائل الهیاتى پیشینهاى طولانى دارد؛ چنانکه برخى از آن مسائل موجب تنشهایى عالمانه میان ارباب فلسفه و کلام شده است. از جمله مسائلى که از دیرباز میان متکلّمان و فلاسفه مورد نزاع بوده، مسئله حدوث و قدم زمانىِ عالم است. فلاسفه با مبانى فلسفى خود، به دیدگاهى گرایش پیدا کردند که به گمان متکلّمان، آن دیدگاه با نصوص یا ظواهر متون دینى منافات دارد. ضمن آنکه پیچیدگى این بحث چنان است که ملّاصدرا افهام بزرگان را در آن حیرتزده مىداند.1 از سوى دیگر، ممکن است چنین تصوّر شود که تمام فیلسوفانْ باورمند به نظریه قدم زمانى عالم بوده و متکلّمان نیز در نقطه مقابل، از حدوث زمانى عالم دم زدهاند؛ با وجود این، تتّبع در متون کهن، سیر تطوّر این نظریه را به گونهاى دیگر نمایان مىسازد. مقصود از نگارش این مقاله، نه صرف جمعآورى بدون هدف نظریه گذشتگان بوده، و نه داورى نسبت به صحت و سقم آن نظریات، بلکه این نوشتار بر آن است که با ارائه سیر تاریخى دیدگاههاى فلاسفه در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم، تطوّرات موجود در این مسئله را جویا شود و آن را پیشروى حقجویان طریق علم و معرفت قرار دهد
مفهومشناسى و تحریر محلّ نزاع
تحریر محلّ نزاع در یک مسئله از لازمترین امورى است که در صورت غفلت از آن، بسیارى از مباحث به نزاع لفظى تبدیل، و موجب اتلاف وقت نویسندگان و مخاطبان خواهد شد. ارباب لغت «حدوث» را از مادّه «حدث» ـ به معناى «شدن»2 ـ دانستهاند. از دیدگاه آنان، «حدوث» به معناى «کون شىء لم یکن» بوده و نقیض آن مفهوم «قدیم» است؛3 از اینرو، «قدیم» نیز در لغت به معناى آن چیزى است که همیشه وجود و هستى داشته است
در تبیین مفهومى این واژگان، بسیار سخن گفته شده است؛4 امّا به طور خلاصه، مىتوان این دو مفهوم را به دو قسم تقسیم، و مراد اصلى و محلّ نزاع را روشن نمود
الف. حدوث و قدم ذاتى: این مفهوم به معناى مسبوقیت به غیر و عدم است. از اینرو، حادث ذاتى آن چیزى است که مسبوق به غیر، و در وجود خود، نیازمند به غیر است؛ به دیگر بیان، حادث ذاتى آن است که معلول و مخلوق است. در مقابل، قدیم ذاتى آن چیزى است که مسبوق به غیر نیست؛ بنابراین، قدیم ذاتى معلول و مخلوق نیست. این نوع از قدم و حدوث همان چیزى است که از آن به قدم و حدوث حقیقى تعبیر مىشود
ب. حدوث و قدم زمانى: در این اصطلاح، حدوث زمانى آن چیزى است که مسبوق به عدم است؛ به دیگر بیان، وجود آن، آغاز و ابتدایى داشته است. امّا قدیم آن چیزى است که مسبوق به عدم نیست و آغاز و ابتدایى براى وجود آن تصوّر نمىشود؛ به دیگر بیان، قدیم همیشه وجود داشته است
بر اساس این تقسیم، حدوث ذاتى اعم از حدوث زمانى است؛ بدین معنا که هر حادث زمانى، حادث ذاتى است، امّا هر حادث ذاتى، لزوما حادث زمانى نیست
این نوشتار درباره حدوث و قدم زمانىِ عالم، که مورد بحث میان فلاسفه و متکلّمان است، سخن مىگوید
فلاسفه و مسئله حدوث و قدم زمانى عالم
بازخوانىِ متون فلسفى پیرامون مسئله حدوث و قدم زمانى عالم دیدگاههاى گوناگونى را پیشروى مىنهد. افزون بر آن، مطالعه آثار فیلسوفان یونان و نیز فیلسوفان مسلمان از عنایت ویژه آنان به این مسئله پرده برمىدارد
1 حدوث و قدم عالم از منظر فلاسفه یونان
از منابع موجود به دست مىآید که مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در یونان باستان، فراوان، مورد بحث و نظر بوده است. فلاسفه یونان دیدگاههاى متفاوتى را در این خصوص ارائه کرده و برخى همچون جالینوس از ارائه نظریه عاجز مانده و قائل به توقّف شدهاند.5 در اینباره، شهرستانى بر این باور است که قدماى از فلاسفه یونان باستان قائل به حدوث عالم بودهاند. وى مىگوید: نظریه قدم زمانى عالم پس از ارسطو شایع شد و شاگردان او به آن گرایش پیدا کردند
الف) افلاطون و مسئله حدوث و قدم عالم
افلاطون در محاوره تیمائوس، به طور پراکنده، درباره حدوث و قدم عالم بحث کرده است. تیمائوس در موضعى مىگوید که جهان مخلوق و «شده» و حادث است؛ زیرا دیدنى، محسوس و داراى جسم است. هر چیز که چنین باشد، با حواس، قابل درک است. آنچه با حواس قابل درک است، و ما از راه ادراک حسّى مىتوانیم تصوّرى از آن به دست آوریم، متغیّر و حادث و شونده است. هر شوندهاى به ناچار باید بر اثر علّتى بشود. امّا مهم آن است که بدانیم این جهان از روى کدامیک از دو سرمشق آفریده شده است: به تقلید از آنچه همیشه همان است (و لایتغیّر) یا از روى آنچه حادث است (و متغیّر)؟
تیمائوس پس از آنکه اعلام مىدارد که خداوند باید چیزى بسازد که زیباتر از همه باشد، تأکید مىکند که این جهان، اگر بخواهد بهترین باشد، لازم است که روح و خرد داشته باشد
خداوند نیز در ساختن این جهان، آن را به صورت ذات داراى روح یگانهاى درآورد که همه ذوات زنده را که برحسب طبیعتشان با آن خویشى دارند، در خود جمع دارد. پس از آن، خدا به جهان شکلى داد که درخور اوست و با ذات او خویشى دارد. خدا سپس به جهان روح داد. چون خداوند جهان را تماشا کرد، خوشحال شد و تصمیم گرفت آن را هر چه بیشتر همانند سرمشق خود سازد؛ ولى طبیعت، آن سرمشق زنده جاوید، امرى ابدى بود و انطباق کامل با چیزى مخلوق و حادث امکان نداشت. از اینرو، خدا تصمیم گرفت که تصویر متحرّکى از ابدیت پدید آورد؛ و در عین حال، براى آنکه نظم و نظام لازم را به جهان ببخشد، از ابدیت که علىالدوام در حال وحدت و سکون است تصویر متداومى ساخت که بر طبق کثرت عدد، پیوسته در حرکت است و این همان است که ما آن را «زمان» مىنامیم. خداوند به موازات آفرینش جهان، روزها و شبها و نیز ماهها و سالها را پدید آورد که پیش از شکلگیرى جهان، وجود نداشتند
یگانه سخن راست درباره هستى ابدى آن است که بگوییم: هست. پس، اصطلاح «بود» (و خواهد بود) را فقط در مورد شدن و تحوّلى که به موازات زمان در جریان است، حق داریم به کار ببریم. آن خصوصیات حادث در زمان قرار دارد که تقلید و تصویرى از ابدیت است. بارى، زمان و جهان هر دو با هم پدید آمدند تا اگر روزى قرار شود که از میان بروند، هر دو با هم نابود گردند
مباحث این بخش مىتواند مؤیّد نظریه حدوث زمانى عالم باشد. از اینرو، بزرگانى همچون ملّاصدرا و افلاطون را طرفدار نظریه حدوث زمانى عالم دانستهاند
ب) ارسطو و مسئله حدوث و قدم عالم
درباره دیدگاه ارسطو در خصوص مسئله حدوث و قدم عالم، نظریات گوناگونى مطرح شده است.9 با وجود این، عبارات ارسطو در کتاب سماع طبیعى مؤیّد قول به قدم عالم است. وى در کتاب هشتم از این کتاب، از سرمدى بودن حرکت سخن به میان مىآورد و حرکت را معلول وجود یک محرّک اوّل مىداند. روشن است که قول به سرمدى بودن حرکت ملازم با قدیم بودن آن و قدیم بودن عالم است. ارسطو همچنین تصریح مىکند که اساسا قبلیت و بعدیت، بدون وجود زمان، معنا ندارد. از دیدگاه وى، تمام متفکّران جز افلاطون قائل به قدیم بودن زمان هستند. بدین ترتیب، اگر زمان همیشه وجود داشته و اگر زمان عدد حرکت است، یا آنکه زمان خود نوعى حرکت است، پس حرکت هم باید سرمدى باشد. ارسطو اعتقاد دارد که افلاطون مدّعى کائنیت زمان بوده و کیهان را متکوّن شمرده است
گفتنى است، ملّاصدرا تلاش فراوانى دارد تا ثابت کند که ارسطو قائل به حدوث زمانى عالم بوده است. او حتى سخن ارسطو را مبنى بر اینکه «تمام متفکّران جز افلاطون قائل به قدیم بودن زمان هستند» دلیل بر نارضایتى وى از دیدگاه افلاطون نمىداند
ج) فلوطین و حدوث یا قدم عالم
فلوطین در رساله اوّل از انئاد دوم، با صراحت، نظریه قدم عالم را مىپذیرد و مىنویسد: «ما بر آنیم که کیهان با آنکه داراى تن است، همیشه بوده است و همیشه خواهد بود.»12 او در ادامه بحث خود، تنها ابدیت کیهان را تبیین مىکند و مطلبى راجع به چرایى و چگونگى قدم عالم بیان نمىکند
د) برقلس
برقلس از جمله فیلسوفان نوافلاطونى است که به واسطه آثار وى، فلسفه فلوطین و اتباع او در فلسفه اسلامى تأثیر گذارده است. شهرت برقلس در جهان اسلام عمدتا به سبب قول او در قدم عالم بوده است.13 پس از آنکه نظریه قدم عالم به وسیله ارسطو مطرح شد، برخى از شاگردان وى همچون اسکندر افرودیسى، ثامسطیوس، و فورفوریوس راه استاد را در پیش گرفتند. در این میان، برقلس نیز همین نظریه را اختیار کرد. او کتابى مستقل در اینباره به نگارش درآورد و هجده دلیل براى نظریه قدم عالم ارائه کرد.14 پارهاى از این دلایل که بعدها به وسیله برخى از فلاسفه مسلمان نیز مورد استفاده قرار گرفت، از این قرار است
الف) خداوند بارىتعالى جواد بذاته است و آنچه موجب ایجاد عالم شد، جود اوست که قدیم است؛ پس لازم مىآید که عالم نیز قدیم باشد. به دیگر بیان، جایز نیست که او گاهى جواد بوده و گاهى جواد نباشد؛ در حالى که مانعى نیز در میان نیست، چراکه موجب تغییر در ذات مىشود
ب) خداوند صانع، یا از ازل به طور بالفعل صانع بوده یا به طور بالقوّه ـ یعنى مىتواند انجام دهد، ولى انجام نمىدهد. اگر از قسم اوّل باشد، پس معلول هم از ازل بوده است. اگر از قسم دوم باشد، باید چیزى خارج از ذات صانعْ او را از قوّه به فعلیت برساند. در این صورت، صانع متأثّر از غیر مىشود که با صانع مطلقِ تغییرناپذیر و تأثیرناپذیر منافات دارد
ج) زمان تنها با وجود افلاک موجود است (افلاک نیز همراه با زمان است)، چراکه زمان شمارنده (عاد) براى حرکات فلک است؛ پس، جایز نیست که «متى» و «قبل» گفته شود، مگر آنکه زمان باشد. «متى» و «قبل» ابدى هستند، پس حرکات فلکیه نیز ابدى هستند؛ پس، افلاک نیز ابدى است
2 فلاسفه مسلمان
منابع فلسفى موجود از این واقعیت پرده برمىدارد که بحث از حدوث و قدم زمانىِ عالم یکى از مباحث مهم در میان فلاسفه مسلمان بوده است؛ چراکه در قدیمىترین منابع فلسفى اسلامى نیز این بحث به چشم مىآید. آنچه قابل تأمّل است تأثیر نظریات و براهین فلاسفه یونان (به ویژه ارسطو و برقلس)، در این خصوص، بر دیدگاههاى فلاسفه مسلمان مىباشد. این تأثیرپذیرى فلاسفه مسلمان به ویژه در چینش براهین انکارناپذیر است. در این بخش، دیدگاههاى فلاسفه مسلمان را در مکاتب مشّاء، اشراق و حکمت متعالیه پى گرفته و در نهایت نگاهى به نظریات فلاسفه معاصر خواهیم داشت
الف. فلسفه مشّاء و مسئله حدوث و قدم عالم
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/4/18 3:42 صبح
مقاله تناقضباوری تحت فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تناقضباوری تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تناقضباوری تحت فایل ورد (word)
چکیده
الف) متن مقاله
مقدّمه
برخی مفاهیم اساسی
تناقضباوری در تاریخ فلسفه
انگیزههای جدید برای تناقضباوری
اشکالهای تناقضباوری
تناقضباوری و عقلانیت
نتیجه
ب) نقد و بررسی مترجم
مقدّمه
تناقضباوری یا تناقضنمایی؟
استدلال یا تنبه؟
پارادوکسها
امتناع تناقض؛ پیشفرض زبان معنادار
تفکیک میان اجتماع نقیضین و ارتفاع نقیضین
نتیجه
پىنوشتها
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تناقضباوری تحت فایل ورد (word)
ـ ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، (قم، نشرالبلاغه، بیتا)؛
ـ ارسطو، متافیزیک، ترجمه شرفالدین خراسانی، (تهران، گفتار، 1367)؛
ـ پارسا، خواجه محمد، شرح فصوص الحکم، تصحیح دکتر جلیل مسگرنژاد، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1366)؛
ـ پل فولکیه، فلسفه عمومی، ترجمه یحیی مهدوی، (تهران، دانشگاه تهران، 1370)؛
ـ چیزوم، نظریه معرفت، ترجمه مهدی دهباشی، (تهران، حکمت، 1378)؛
ـ صدرالمتألهین، الحکمه المتعالیه، (بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1419ق)؛
ـ طباطبائی، سید محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج1؛
ـ فخر رازی، المباحث المشرقیه؛
ـ قیصری، محمدداود، شرح فصوص الحکم، (قم، بیدار، بیتا)؛
ـ کاکائی، قاسم، وحدت وجود به روایت ابن عربی و مایستر اکهارت، (تهران، هرمس، 1381)؛
منابع لاتین
- A Dictionary of philosophy, New edition by A. L. Lacey, (London: Routledge, 1996);
- Graham Priest, “Dialetheism, The Stanford Encyclopedia of philosophy, (Fall, 1999 Edition)Edward N. Zalta. (ed) URL= http: // plato. Stanford. Edu/ archives/ fall 1999/ entries/ Russell
چکیده
مقاله حاضر اثر گراهام پریست، منطقدان و نویسنده معاصر است. وی در این مقاله میخواهد بر این اجماع که «اجتماع نقیضین محال است»، نقطه پایان نهاده، آن را نه تنها محتمل، بلکه محقَّق نشان دهد. برای این منظور، به مواردی اشاره میکند که تناقضنما هستند و این موارد را مختّص به زمان و مکان خاص نمیداند. از سویی دیگر، ادلّه اقامه شده بر استحاله اجتماع را خالی از اشکال نمیبیند. آنگاه وی نتیجه میگیرد که برخی تناقضها محال نیستند و به تعبیر دیگر، برخی امور هم صادقاند و هم کاذب
مترجم به نقد این دیدگاه پرداخته و از استحاله اجتماع نقیضین دفاع میکند. برای این منظور، نخست به بررسی ادلّه ارسطو در این باب پرداخته، آنها را نه استدلال اصطلاحی، بلکه تنبّه بر یک امر بدیهی تلقّی کرده، به توجیه برخی موارد مورد تمسّک نویسنده اشاره میکند. سپس نتیجه میگیرد که استحاله اجتماع نقیضین برای هر عقلی و عاقلی در هر ظرف و مکانی بدیهی است و تنها مشکل عدم تصور درست آن میباشد
کلید واژهها
تناقضباوری، فراسازگاری، ارتفاع نقیضین، عقلانیت، پارادوکس، اجتماع نقیضین
الف) متن مقاله
مقدّمه
قول به «تناقض یا دیالیتا»1 عبارت است از: تناقض صادق، به گونهای که هم قضیهA صادق باشد و هم نقیض Aاز اینرو، تناقضباوری دیدگاهی است2 که معتقد است قضایای متناقض صادق وجود دارند و این دیدگاه در مقابل قانونی است موسوم به قانون «امتناع اجتماع نقیضین»3 (که گاهی [به اختصار] قانون تناقض خوانده میشود) و این قانون میگوید: محال است که قضیهای هم خودش صادق باشد و هم نقیض آن. پس از دفاع ارسطو از قانون امتناع اجتماع نقیضین، این قانون در فلسفه غربی مورد قبول بوده است. اما در عین حال، در تاریخ فلسفه غرب تناقض باورانی هم بودهاند.4 همچنین پس از پیشرفت «منطق فراسازگار»5 در نیمه دوم همین قرن، اکنون بار دیگر، تناقضباوری به یک مسئله زنده تبدیل شده است. در ادامه این مقاله، بحث را با توضیح ارتباط میان «تناقضباوری» و برخی دیگر از مفاهیم مهم آغاز میکنم. آنگاه تاریخ تناقضباوری و انگیزههای نهضت جدید آن را بیان خواهم نمود. سپس برخی از انتقادات بر تناقضباوری را بیان کرده، به اختصار درباره آنها بحث خواهم نمود و [پس از آن] ارتباط آن را با مفهوم «عقلانیت» به بحث خواهم گذاشت
برخی مفاهیم اساسی
هرچند تناقضباوری دیدگاهی جدید نیست، اما این واژه، خود واژهای است جدید. این واژه در سال 1981 توسط گراهام پریست (Graham Priest)، ریچارد راوتلی (Routley Richard) و بعدها توسط سیلوَن (Sylvan) ساخته شد، این نام مُلهم از عبارت ویتگنشتاین در نکاتی در باب مبانی ریاضیات بود.7 در آنجا ویتگنشتاین جمله «دروغگو» (مثلا، «این جمله صادق نیست»)8 را به «شخص دو سر» توصیف میکند که هم رو به صدق دارد وهم رو به کذب بدین سان، قول به تناقض، حقیقتی است دو وجهی. متأسفانه، پریست و راوتلی در آن زمان فراموش کردند نحوه هیجی کردن(ism) را با قرائتها مطابقت نمایند و گویا بدون (e) چاپ شده است
«تناقضباوری»9 را به وضوح میتوان از «سهلانگاری» تفکیک نمود «سهلانگاری» دیدگاهی است که معتقد است همه قضایای متناقض صادق هستند. (و از همینرو، چون مفروض میگیرد که یک ارتباط مستلزم همه پیوستههای آن است، معتقد است که هر چیزی صادق است.) هرچند سهلانگاران میبایست تناقضباور باشند، اما عکس آن صادق نیست. همچنین باید بین این دیدگاه و فراسازگاری تمایزی آشکار نهاد. رابطه استنتاجی، مثل تساوی طبق فراسازگاری زمانی تعمیمی است که یک تناقض مستلزم هر چیزی باشد. (برای همه A و B و A1 و نقیض A مساوی است با B). تناقضباوران مجبورند به این دیدگاه معتقد باشند که استلزام (استنتاج معتبر قیاسی) فراسازگار است، مگر اینکه سهلانگار هم باشند. اما ممکن است فردی به دلایل دیگری ملتزم به این دیدگاه باشد؛ مثلا، به این دلیل که اگرچه صدق حقیقی سازگار است، اما استلزام باید آن چیزهایی را که در اوضاع غیر حقیقی وجود دارند، حفظ نماید و هرچند برخی از همان چیزها ممکن است نیز ناسازگار هم باشند؛ یا به این دلیل که استلزام باید حافظ چیزهای دیگری غیر از صدق صرف، یعنی محتوای اطلاعاتی، نیز باشد
تناقضباوری در تاریخ فلسفه
در تاریخ فلسفه غرب، شماری از ماقبل سقراطیان به ظاهر از این دیدگاه جانبداری میکردند.10 از باب مثال، هراکلیتوس (Heraclitus) در قطعه a49 میگوید: «ما در یک رودخانه هم قدم میگذاریم و هم نمیگذاریم؛ ما هم هستیم و هم نیستیم», به هر تقدیر، به نظر میرسد که ارسطو، هراکلیتوس، پروتاگراس (Protagoras) و دیگر فیلسوفان ماقبل سقراطی را تناقضباور و حتی سهلانگار میدانسته است. همین دیدگاه آنان بود که باعث حمله ارسطو در کتاب گامای متافیزیک شد. در فصل چهار همین کتاب، ارسطو از قانون امتناع اجتماع نقیضین دفاع میکند. از نظر تاریخی، این حمله تقریبا موفقیت تام و کامل داشته است؛ یعنی قانون امتناع اجتماع نقیضین از آن زمان به بعد، از مقبولیت بالایی در تاریخ فلسفه غرب برخوردار بوده؛ چنانکه این حقیقت، که گویا احدی لزوم ارائه دفاع جدّی از آن را بعد از ارسطو احساس نکرده، شاهد همین موفقیت است. شاید این نکته قابل ملاحظه باشد که ارسطو در کتاب گاما (فصل 7) از کتاب متافیزیک از دوگانگی قانون امتناع اجتماع نقیضین و قانون [امتناع] ارتفاع نقیضین نیز دفاع میکند. قانون «ارتفاع نقیضین»11 عبارت است از اینکه برای هر گزارهای ضرورت دارد (دست کم)، یا Aصادق باشد یا نقیضA. اما قانون ارتفاع نقیضین نسبت به قانون امتناع اجتماع نقیضین، در تاریخ فلسفه غرب همواره از جایگاه متزلزلتری برخوردار بوده است. در حقیقت، ارسطو، خود بر این قانون در باری آرمنیاس (فصل 9) اعتراض نموده است
علیرغم مقبولیت قانون امتناع اجتماع نقیضین، عدهای از همان زمان ارسطو به بعد تناقضباور بودهاند.13 میتوان مدعی شد که برخی از افلاطونیان جدید تناقضباور بودهاند. نکولاس کوزایی (Nicholas of Cusa) از باب مثال معتقد بود: خدا همه خواص، از جمله خواص متناقض را داراست (Heron,1954,1.4) به نظر برخی از مفسّران، ماینونگ (Meinong) از جمله تناقضباوران بوده است که معتقد بود: برخی از اشیای غیرموجود و مانند «مربع گِرد» دارای ویژگیهای ناسازگار است,14 اما واضحترین تناقضباور، پس از فیلسوفان ماقبل سقراطی و قبل از قرن بیستم، هگل و اخلاف او در دیالکتیک، همچون مارکس و انگلس هستند (Priest, 1990, 1991) بنابر نظر آنها، واقعیت به صورت گایست «Geist» در هگل و ساختارهای اجتماعی در مارکس به نحو صوری میتواند ناسازگار باشد. از باب مثال، هگل در کتاب منطق میگوید: «برخی از چیزها حرکت میکنند، نه بدان دلیل که در یک لحظه اینجا هستند و در لحظه دیگر آنجا، بلکه بدان دلیل که در یک لحظه هم اینجا هستند و هم نیستند؛ چون در «اینجا» در لحظهای هست و نیست (Miller, 1969,p. 440) در حقیقت، حل اینگونه حالاتِ متناقض است که موجب تکامل تاریخ اندیشه (یا جامعه) گردیده است
به نظر میرسد که تناقضباوری در فلسفه شرق بیشتر ساری و جاری بوده است تا فلسفه غرب. در منطق و متافیزیک هند باستان، درباره هر قضیه مورد بحثی، چهار احتمال متعارف ملحوظ میشده است: آن قضیه (فقط) صادق است، (فقط) کاذب است، نه صادق است و نه کاذب، یا اینکه هم صادق است و هم کاذب. منطق بودایی قدیم احتمال پنجمی را افزود و آن اینکه: هیچ یک از این احتمالات نباشد. (این احتمال، «کاتوشکوتی» خوانده میشد.)15 پیروان برهما بودا گام فراتر نهادند و از احتمال این نوع ارزشهای متناقض جانبداری کردند: صدق (تنها) و صدق و کذب هردو (Smart,1964) سخنان متناقض در مکتب «تائوئیسم» امر عادی است.16 برای مثال، چانگ تسو (Chuang Tsu) میگوید: آنچه اشیا را میسازد، هیچ مرزی با اشیا ندارد، اما مقصود ما از سخن «مرزهای میان اشیا» مشخص نمودن مرزهای اشیا است. «مرز بدون مرز، مرزی است بدون هیچ مرزی» زمانی که بودیسم و تائوئیسم با هم ترکیب شدند و به صورت «چان» (یا زِن، که همان اسم ژاپنی آن است) درآمدند،17 فلسفهای پدید آمد که در آن تناقض نقش مهمی داشت. بنا به گفته سوزوکی نفسِ فرایند دستیابی به روشنگری، فرایندی است که «زمانی برتر از فرایند استدلال بوده و زمانی در آن است. این سخن، اگر از نظر صوری لحاظ شود، یک تناقض است، اما در حقیقت، خود همین تناقض، معلول روشنگری است.»
البته تفسیر سخنان فیلسوفانی که به آنها اشاره نمودم، مسئلهای دقیق و حسّاس است و بسیاری از مفسّران، بخصوص مفسّران غربی که خواستهاند سخنان فیلسوفان برگزیدهشان را معنادار جلوه دهند (مفسّرانی که خود به قانون «امتناع اجتماع نقیضین» ملتزم بودهاند)، اظهار داشتهاند که سخنان متناقض این فیلسوفان مورد بحث فیالواقع، متناقض نیستند. شماری از تمهیدات شاخص وجود دارند که ممکن است در این زمینه به کار گرفته شوند. یکی از آن تمهیدات این است که ادعا شود: سخن متناقض را باید سخنی بدانیم که به نحوی به صورت تحتاللفظی بیمعناست؛ یعنی سخنی است تمثیلی.17 تمهید دیگر این ادعاست که اظهارات متناقض به نحوی مبهماند و در صورت عدم ابهام، از جهتی صادقاند و از جهت دیگر کاذب. به طور قطع، این تفاسیر از سخنان متناقضی که گاه شنیده میشوند، بهترین تفاسیر هستند. اما اینکه آیا این تفاسیر درباره فیلسوفانی که به آنها اشاره نمودم، درست هستند یا نه، مسئلهای است که نیاز به تفصیل و ملاحظه مورد به مورد دارد. در اغلب این موارد، میتوان ادعا نمود که چنین تفاسیری، قرائت تحریف شده و نادرست از دیدگاههای فیلسوف مورد بحث ارائه مینمایند
انگیزههای جدید برای تناقضباوری
کلمات کلیدی :